نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 678
و مثل آن ، اين حديث است كه : « خداى تعالى بندگانى دارد كه از انبياء نيستند . ولى پيامبران به مقامات و نزديكى آنها به خداى تعالى غبطه مىخورند » . و در مروج الذهب مسعودى آمده است : امام مجتبى عليه السّلام فرمود : « به خدا قسم امشب مردى - يعنى حضرت وصى ، امام امير المؤمنين على عليه السّلام در بين شما قبض روح گرديد كه پيشينيان از او پيشى نگرفتند جز در فضل نبوت و آيندگان به او نخواهند رسيد » . بلكه كهف قرآن كريم قصهء بنده اى از بندگان حق سبحان را با موسى كليم الله كه از رسولان اولو العزم عليهم السّلام است بر ما مىخواند : « در آن جا بنده اى از بندگان خاص ما را يافتند كه او را رحمت و لطف خاصّى عطا كرديم و هم از نزد خود وى را علم لدنى و اسرار الهى آموختيم ، موسى به آن شخص دانا گفت : آيا اگر من تبعيت و خدمت تو كنم از علم لدّنى خود ، مرا خواهى آموخت ؟ پاسخ داد كه تو نمىتوانى با من صبر پيشه كنى و چگونه صبر توانى كرد بر چيزى كه اصلا از علم آن آگهى نيافته اى . . . » . پس بايد بين پيامبران تشريع و پيامبران علم و سلوك يعنى بين نبوت تشريعى و بين نبوت انبايى مقامى فرق گذاشت . پس آن كس كه روزىاش شد تا به منزل إحسان عروج كند واجد مقام مشاهده و كشف و عين مىگردد ، و مقام مشاهده مقامى روحى است كه از جمله مقامات پنجگانه نفس است و آن مقامات عبارتند از : ظاهر و باطن و قلب و روح و سرّ . چنانكه اين مقامات را در كلام سيد أوصياء امام على مرتضى عليه السّلام مىيابى در آن جا كه فرمود : « خدايا ظاهر مرا به طاعت و باطنم را به محبّت و قلب مرا به معرفت و روح مرا به مشاهده خود و سرّم را به استقلال در اتصال به حضرتت منور كن اى صاحب جلالت و كرم » . علاوه آن كه نفس انسانى در هويت مقام معلومى ندارد و واجد درجه اى معين در وجود همانند ديگر موجودات طبيعى و نفسى و عقلى كه داراى مقامى معلومند ، نيست بلكه نفس انسانى حائز مقامات و درجات متفاوت بوده و داراى نشآت سابق و لاحق مىباشد و در هر مقام و عالم صورت ديگرى دارد . و در منطق قرآن فرقان بينديش كه فرمود : « و چون يوسف به سنّ رشد رسيد او را مسند حكمفرمايى و دانش عطا كرديم و همچنين ما نكو كاران را پاداش مىبخشيم » .
678
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 678