نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 675
عسكرى عليه السّلام را آورد رفتم تا از حالش بپرسم ( تا به اينجا كه گفت ) : آن گاه عرضه داشتم آقاى من ، حديثى از پيامبر صلَّى الله عليه و آله روايت شده كه معنايش را نمىفهمم . فرمود آن حديث چيست ؟ عرضه داشتم اين سخن آن حضرت كه : با ايام دشمنى نكنيد كه با شما دشمنى مىكنند . معناى اين حديث چيست ؟ فرمود : « بلى مادامى كه آسمانها و زمين برپاست ما ايام هستيم » . الخبر علت محروميت و بريده شدن خلايق از كنه معرفت حضرت عليه السّلام آن است اشخاصى كه واجد عصمت نيستند از نظر مفهومى عصمت را مىفهمند ولى از نظر ذوقى آن را نمىفهمند ، مانند عوام كه حقيقت و كنه ملكه اجتهاد را به ذوق نمىچشند و شأن كسى را كه واجد ملكه اجتهاد است به ذوق نمىفهمند و اصل در معرفت ، معرفت ذوقى است و مراد به ذوق در اصطلاح عارف باللَّه آن چيزى است كه عالم ، به طريق وجدان و كشف مىيابد ، نه به برهان و كسب و نه به روش أخذ مطالب از راه ايمان و تقليد ، زيرا كه گر چه هر دو روش به اندازه مرتبه اش است ليكن به مرتبه علوم كشفى نمىرسند زيرا « شنيدن كى بود مانند ديدن » و نيز رسول خدا صلَّى الله عليه و آله فرمود : « او را فاطمه ناميدم زيرا خداى ، او را و آن كس را كه دوستش داشته باشد از آتش دور كرده است » . ليلة القدر بنيه انسان كامل است ، يعنى قلبى كه عرش رحمان است و وسيعترين قلبهاست . خداى سبحان فرمود : « روح الأمين ( جبرئيل ) قرآن را بر قلب تو فرود آورد » . و فرمود : « ما قرآن را در شب مباركى فرو فرستاديم » . اين قلب سينه منشرح است ، و خداى فرمود : « آيا ما سينه تو را منشرح نكرديم » . پس ليله قدر ، سينه حضرت خاتم يعنى بنيه محمدى است و قدر بزرگى منزلت و جايگاه و شرف آن حضرت صلوات الله و سلامه عليه مىباشد و چنين سينه اى شايستگى آن را دارد كه در آن نزول قرآن انجام شود و به سوى آن نزول قرآن صورت گيرد و قابل و حامل حقايق باشد خداى جلّ و علا فرمود : « ما سخنى سنگين بر تو إلقاء مىكنيم » . خلاصه امر آن است كه قرآن كريم در ليله قدر مبارك زمانى ، در ليله قدر مبارك ختمى كه سينه آقاى ما حضرت محمد رسول خداست به يكبارگى نازل شده است . بخوان و بالا برو . بدان كه همان گونه كه قلب مثلا بر گوشت صنوبرى شكل كه در طرف چپ سينه واقع
675
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 675