نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 637
فتح ) را مجعول او دانستيم و هر چه از عمل عامل ( كه در اينجا عبد است ) باشد راجع به خود عبد است ( يعنى خود عامل است ) . يعنى اله معتقد عبد كه عمل اوست به خود او برمىگردد . فما أثنى إلَّا على نفسه فإنّه من مدح الصنعة فإنّما مدح الصانع بلا شك فإن حسنها و عدم حسنها راجع إلى صانعها و إله المعتقد مصنوع للناظر فيه ، فهو صنعته : فثناؤه على ما اعتقده ثناؤه على نفسه و لهذا يذمّ معتقد غيره ، و لو أنصف لم يكن له ذلك . پس عبد ثنا نمىگويد مگر بر نفس خود . زيرا كسى كه مدح صنعتى را بنمايد بلا شك مدح صانع مىنمايد . چه حسن صنعت و عدم حسن آن راجع به صانع آن است و اله معتقد ( به فتح ) مصنوع عبد صاحب نظر ( يا مقلد شخص صاحب نظر ) مىباشد . پس اله او صنيعهء او و معمول اوست ، پس ثناى عبد بر آن چه كه بدان اعتقاد دارد ثناى او بر نفس خودش مىباشد و لذا معتقد غير خود را مذموم مىدارد ، ( و معتقد خود را محمود ) چه اينكه صنيعهء هر يك خلاف صنيعهء ديگرى است و اگر انصاف بدهد نبايد معتقد غير خودش را نكوهش كند ( چه خودش در معتقد خود هم مانند آن غير است در معتقدش ) . إلَّا أن صاحب هذا المعبود الخاص جاهل بلا شك في ذلك لاعتراضه على غيره فيما اعتقده في الله . پس آن كه نكوهش مىكند عارف به امر نيست ، چه عارف به امر منصف است . مگر اينكه صاحب اين معبود خاص جاهل است بدون شك در اين امر ، چه اينكه اعتراض بر غير خود مىنمايد در آن چه كه خود بدان در الله تعالى معتقد است . اگر اين غير كه خود صاحب معبود خاص است حق را در صور اعتقاديهء معمولهء خودش حصر نمىكرد ، ديگرى را بر اعتقاد او در اين موضوع ثنا مىگفت كه در حقيقت ثنا بر نفس خودش هم مىباشد و آن كه شيخ فرمود صاحب اين معبود خاص از اين روست كه كأنّ به اين شخص ذامّ به ديگرى مىگويد تو از خودت بىخبرى كه چون آن شخص مذموم صاحب معبود خاصى ) . إذ لو عرف ما قال الجنيد لون الماء لون إنائه لسلَّم لكلّ ذي اعتقاد ما اعتقده ، و عرف الله في كل صورة و كل معتقد . چه اگر به قول جنيد معرفت پيدا مىكرد كه فرمود : « لون الماء لون إنائه » هر آينه نسبت به اعتقاد هر صاحب اعتقادى تسليم بود و الله تعالى را در هر صورت مىشناخت .
637
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 637