نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 633
لأنّ الشيء لا يجهل حاله فإنّ حاله له ذوقي . و انسان حال خود را در نفس خود مىداند كه آيا در اين عبادت خاصه به اين مثابت هست يا نيست . چه اينكه * ( بَلِ الإِنْسانُ عَلى نَفْسِه بَصِيرَةٌ وَلَوْ أَلْقى مَعاذِيرَه ) * ( قيامت : 15 - 14 ) يعنى انسان به خويشتن آگاهى دارد و بر خود بصير و بيناست هر چند همه عذرهاى خود را إلقاء كند و پيش بكشد . يعنى ممكن است در كارى براى تبرئه خويش عذرهاى گوناگون اظهار بدارد و عذرهايش را به ديگران إلقاء كند ولى با همهء إلقاء معاذير خودش مىداند كه چكاره است . هر چند ديگران از إلقاء معاذيرش او را معذور بدارند . پس انسان كذب خود را از صدق خود در نفس خود مىشناسد . زيرا شيء از حال خود جاهل نيست . چه حال او براى او ذوقى ، يعنى وجدانى است . ثم إن مسمّى الصلاة له قسمة أخرى : فإنّه تعالى أمرنا أن نصلَّي له و أخبرنا أنّه يصلَّي علينا . سپس گوييم مسماى صلات ، يعنى خود صلات را به طور عام و مشترك قسمت ديگر است . چه اينكه به ما فرمود براى او نماز بخوانيم و به ما اخبار فرمود كه او نيز بر ما نماز دارد . صلات از جانب خداوند درود و رحمت است و از ملائكه نور و رحمت است كه انسان را از ظلمات به نور مىكشانند . حق سبحانه فرمود : * ( هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُه لِيُخْرِجَكُمْ من الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَكانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً ) * ( أحزاب : 43 ) . فالصلاة منّا و منه ، فإذا كان هو المصلَّي فإنّما يصلي باسمه الآخر . پس صلات هم از ماست و هم از او . پس در صورتى كه مصلى حق تعالى باشد به اسم شريف الآخر بر عبد صلات ( يعنى رحمت و درود ) مىفرستد . صلات كه در فارسى به نماز ترجمه شد مانند خود كلمهء نماز هم به معنى نماز شرعي است و هم براى مجرد دعا . چنانكه كلمهء نماز در اصل زبان فارسى به معنى مطلق دعاست كه فعلا بر اين دعاى مخصوص كه صلات مشروع است اطلاق مىشود . حافظ فرمايد : < شعر > هر آن كسى كه در اين حلقه نيست زنده به عشق بر او چو مرده به فتواى من نماز كنيد < / شعر >
633
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 633