نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 630
مىبينيم كه طبيعت در حركت است تا به نبات و سپس به حركت افقى حيوان در باب الأبواب كه انسان است حركت مىكند و ارتقا مىنمايد و اعتلاى وجودى كسب مىكند بايد در ادراك اين مطلب تلطيف سرّ و تصفيه خاطر و تجريد فكر به كار آورد . و هي ثلاث : حركة مستقيمة و هي حال قيام المصلَّي ، و حركة افقية و هي حال ركوع المصلَّي ، و حركة منكوسة و هي حال سجوده . فحركة الإنسان مستقيمة ، و حركة الحيوان أفقية ، و حركة النبات منكوسة ، و ليس للجماد حركة من ذاته : فإذا تحرك حجر فإنّما يتحرك بغيره . و آن حركات سه قسم است . يكى حركت مستقيم است . كه حال قيام مصلى است و يكى حركت افقى است و آن ركوع مصلى است و يكى حركت منكوس است و آن حال سجود مصلى است . چه حركت انسان مستقيم است و حركت حيوان افقى است و حركت نبات ، منكوس است و جماد را از خودش حركت ( محسوس ) نيست . پس اگر سنگى حركت كرد حركتش به سبب غير اوست ( به كتاب ما « گشتى در حركت » رجوع شود ) . و أمّا قوله « و جعلت قرة عيني في الصلاة - و لم ينسب الجعل إلى نفسه - فإنّ تجلَّي الحقّ للمصلَّي أنّما هو راجع إليه تعالى لا إلى المصلي . فإنّه لو لم يذكر هذه الصفة عن نفسه لأمره بالصلاة على غير تجلّ منه له . اما آن كه رسول الله ( ص ) فرمود : « و جعلت قرة عيني في الصلاة » . اين سخن در بيان حكمت اين كلام رسول الله است كه چند حكمت در آن بيان شد . يكى حكمت تثليث بود ، ديگر حكمت تقديم نساء ديگر حكمت طيب ، ديگر حكمت صلات ، و اينك حكمت آن كه فرمود : « جعلت قرة عيني في الصلاة » . اينكه جعل را به خود نسبت نداد ، براى اين است كه تجلى حق براى مصلى راجع به حق تعالى است نه به مصلى . مقصود اين است كه « جعلت » به صيغهء مجهول است يعنى قرة عين من در صلات قرار داده شد . پيامبر ( ص ) نفرمود من قرار دادم مثلا « جعلت » به صيغه متكلم ماضى و يا « أجعل » به صيغهء متكلم مضارع نفرمود . بلكه به صيغهء مجهول جعل را به خداوند نسبت داد . چه اينكه حق تعالى اگر به لسان نبى خود اين صفت را از خودش ذكر نفرموده بود
630
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 630