نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 612
و چون تأثير أرواح نورانيه به توجه و همت است و تأثير مقدمات يعنى مقدمات برهان در قياس منطقى به ترتيب خاص است شيخ گفته است كه امر الهى در عالم أرواح نوريه همت است و در مقدمات انتاج معانى ترتيب و همهء اين امور تفاريع نكاح اول و داخل در آنند بر هر وجه از وجوهى كه آن وجوه نكاح در صور عنصريه و همت در عالم أرواح و ترتيب مقدمات در عالم معانى است . [1] فمن أحبّ النساء على هذا الحدّ فهو حبّ إلهي و من أحبّهنّ على جهة الشهوة الطبيعية خاصة نقصه علم هذه الشهوة ، فكان صورة بلا روح عنده ، و إن كانت تلك الصورة في نفس الأمر ذات روح و لكنّها غير مشهودة لمن جاء ، مرأته - أو أنثى حيث كانت - لمجرد الالتذاذ و لكن لا يدري لمن ، فجهل من نفسه ما يجهل الغير منه ما لم يسمّه هو بلسانه حتّى يعلم . پس كسى كه نساء را بر اين حد معرفت و علم به حقيقت محبوب در انوارش دوست داشته باشد ، اين حب حب الهى است و كسى كه نساء را فقط بر جهت شهوت طبيعيه دوست داشته باشد علم اين شهوت او را ناقص مىدارد و در واقع صورت بلا روح است . هر چند كه اين صورت يعنى حب محب ياد شده در واقع و نفس الامر روح دارد و لكن اين روح براى مردى كه به مجرد التذاذ با امرأه خود يا امهء خود نزديك شده است كه نمىداند اين مقاربت و التذاذ براى چيست و چه كسى به اين لذت متجلى است مشهود و معلوم نيست . پس اين چنين شخص از نفس خويش ( كه حقيقت ظاهره در صورت مرأه مىباشد ) نمىداند آن چه را كه ديگران از او نمىدانند تا به زبان خود از خويش وصف نكرده تا بدانند ( كه او كيست و كارش چيست ) يا اينكه او از خويشتن چيزى را جاهل است كه غير او يعنى محب آگاه بدان جاهل نيست تا آن غير اين رجل جاهل را به لسان او نام نبرد و او را تفهيم ننمايد كه شأن او و شأن حب او و شأن التذاذ و مرأه او چيست . كما قال بعضهم : < شعر > صحّ عند الناس أنّي عاشق غير أن لم يعرفوا عشقي لمن < / شعر >