نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 607
يكن في صورة النشأة العنصرية أعظم وصلة من النكاح ، و لهذا تعمّ الشهوة أجزاءه كلَّها ، و لذلك امر بالاغتسال منه ، فعمّت الطهارة كما عمّ الفناء فيها عند حصول الشهوة . و چون رجل محب مرأه است ، وصلت را به غايت وصلت كه در محبت است طلب كرده است و در نشئهء عنصرى وصلتى اعظم از نكاح نيست ( نكاح به معنى لغوى آن كه جماع است ) لهذا شهوت همهء اجزاى مرد را فرا مىگيرد و لذا مأمور به اغتسال از نكاح شد كه طهارت همه أجزأ را فرا گيرد ، چنانكه شهوت و محبت موجب فناى فراگير محب در محبوب شد ، مرء و مرأه را كه هر دو از نكاح مأمور به اغتسال شدند . شيخ در اين بحث عشق و محبت ، وزينتر و شريفتر از آخوند در اسفار بحث فرموده است . چه اينكه آخوند همين مطلب را در چند فصل آخر موقف هشتم الهيات بخصوص در آخر فصل بيستم آورده است ، با عباراتى كه اگر مثل شيخ تأديه مىفرمود بهتر بود هر چند كه هر دو به حق گفتند جز اينكه اين آشكارا گفت و آن نهفته ) . فان الحقّ غيور على عبده أن يعتقد أنّه يلتذ بغيره ، فطهره بالغسل ليرجع العبد بالنظر إليه فيمن فني فيه ، إذ لا يكون إلَّا ذلك . چه اينكه حق تعالى بر عبد خود غيور است ( اين سخن تمهيد است براى اغتسال زوجين ) يعنى غيور است بر بنده خود كه اعتقاد كند كه به غير او سبحانه لذت مىبرد . پس او را به غسل كردن تطهير نمود تا از اين تطهير عبد برگردد و به حق بنگرد . پس حق را در آن كسى ( يعنى در مرأه ) كه عبد در او فانى شده بود مشاهده كند . چه اينكه در واقع و نفس الامر التذاذ به حق است نه به غير حق . اين مطلب اگر با نكاح سارى در موجودات كه در پيش گفتيم تلفيق شود ، بخصوص با رواياتي كه از اهل بيت عصمت و وحى در علل الشرايع ابن بابويه و جز آن آمده منضم گردد ، نكاتى بس لطيف در بيان اسرار قدر عايد مىشود . فإذا شاهد الرجل الحقّ في المرأة كان شهوده في منفعل ، و إذا شاهده في نفسه - من حيث ظهور المرأة عنه - شاهده في فاعل . و إذا شاهده من [ في ] نفسه من غير استحضار صورة ما تكوّن عنه كان شهوده في منفعل عن الحقّ بلا واسطة . فشهوده للحقّ في المرأة أتمّ و أكمل ، لانّه يشاهد الحقّ من حيث هو فاعل و منفعل ، و من نفسه من حيث هو منفعل خاصة .
607
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 607