نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 556
عينى ، حركت حبى است . هم از جانب حق و هم از جانب عالم . [1] زيرا كمال ، لذاته محبوب است و ديگر چيزها كه محبوبند به خاطر كمال است و كمال ظاهر نمىشود مگر به وجود عينى . اگر گويى حق سبحانه و تعالى ازلا و ابدا بذاتش و همهء كمالاتش عالم است و اين ذات و كمالات ، پيش از ظهور عينى آنها يعنى پيش از وجود عالم ، براى او حاصل است . بنا بر اين فايده ظهور عينى آنها چيست ؟ و علمه تعالى بنفسه من حيث هو غني عن العالمين ، هو له و ما بقي إلَّا تمام مرتبة العلم بالعلم الحادث الذي يكون من هذه الأعيان ، أعيان العالم ، إذا وجدت ، فتظهر صورة الكمال بالعلم المحدث و القديم فتكمل مرتبة العلم بالوجهين . جواب اينكه : علم حق تعالى بذات خود از آن حيث كه او غنى از عالميان است ازلا و ابدا و براى او حاصل است و چيزى باقى نمانده است ، مگر تمام مرتبهء علم به علم حادثى كه اين علم حادث از اين اعيان يعنى اعيان عالم هنگامى كه موجود شد ظاهر مىشود ، پس با موجود شدن اعيان عالم ، صورت كمال به علم محدث و قديم هر دو ظاهر مىگردد پس مرتبهء علم به هر دو وجه كامل مىگردد . غرض اين است كه هر چند حق سبحانه در مقام علم به ذات كه عين علم به صفاتش هم مىباشد و از آن به علم عنايى تعبير مىشود كه مبدأ و غايت يعنى اول و آخر أشياء است غنىّ از عالميان است . لكن حصول حقايق در كسوت رقايق كه مظاهر و مجالى مىباشند ، موقعيتى و لطفى دارد كه موجب مزيد ظهور علم مىگردد و آن لطف كه در ظهور اثر علم در اعيان خارجى است در ذات و نفس عالم نيست . مثلا انسان هنرمند و قلمزن و صنعت پيشه هر چند علم به لطايف و دقايق آن هنر قلم و صنعت را در ذات خود دارد ، اما بروز و ظهور آن در عين خارج موقعيت و مرتبه و مكانتى دارد و در او لذت و حسنى است كه در موطن علم شخص هنرمند نيست . لذا انسان كه ذاتا و صفاتا و افعالا آيت كبراى حق تعالى است ، خوش دارد صور حقايق علميهء خود را در كسوت رقايق عينيهء خارجيه ببيند و آن چه را كه در سرّش نهفته دارد به عيان برساند و با ديدن آن عيان ، در حقيقت خودش را مىبيند . زيرا آثار هر كس نمودار خود اوست . خواه آثار
[1] اين همان بحث تنفيس اسمائى و نفس رحمانى است كه در چندين جاى فصوص گذشت بخصوص در فص عيسوى صفحه 337 . شرح فصوص قيصرى - ط 1 .
556
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 556