نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 548
چنانكه در فصوص پيش دانسته شد شير صورت علم است ، كه شير غذاى انسان است . علم نيز غذاى انسان است و غذا مطلقا مظهر اسم حى است و از سدنهء اسم شريف قيوم است . غرض اينكه همان طور كه در موسى همهء مراضع حرام شد مگر شير مادرش ، همچنين پيروى از شريعت ديگران حرام شده است مگر شريعت خودش . چنانكه خداوند سبحان فرمود : * ( لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهاجاً ) * ( مائده : 48 ) « شِرْعَةً » طريق است « وَمِنْهاجاً » ( كأن اصل آن « منها جاء » است . يعنى مركب از جار و مجرور كه منهاست و جاء فعل ماضى ) و معناى آن اينكه از آن شرعه و طريقه كه اصل است آمده است . ( و آن اصل ، حق است چه اينكه علم ، از جانب حق منبع علوم و محتد شرايع است ) . پس آن اصلى كه موسى از آن جا به اين نشئهء عنصريه آمده است غذاى اوست . كه غذا نمىگيرد مگر از اصل خود . چنانكه شاخهء درخت غذا نمىگيرد مگر از اصل خود . فما كان حراما في شرع يكون حلالا في شرع آخر يعني في الصورة : أعنى قولى يكون حلالا ، و في نفس الأمر ما هو عين ما مضى ، لأن الأمر خلق جديد و لا تكرار ، فلهذا نبهناك . پس چيزى كه در شرعي حرام بود در شرع ديگرى حلال شد ( و بالعكس ) زيرا خلق لا يزال متجددند و در تجلى هيچ گاه تكرار نيست . از اينجا تو را آگاه نموديم كه امر يعنى واقع و نفس الامر ، خلق جديد است و اتحاد به حسب صورت است ، نه به حسب نفس الامر و واقع . اين حرف در تجدد امثال كه بحثش چند بار گذشت مصداقى بارز است ، كه صورت اشخاص و اعيان موجودات به حسب ظاهر متحد و يكسان مىنمايد و لكن در حقيقت ، تجدد امثال است ، كه به قول ملاى رومى : < شعر > هر نفس نو مىشود دنيا و ما بىخبر از نو شدن اندر بقا اين درازى مدّت از تيزىّ صنع مىنمايد سرعت انگيزىّ صنع < / شعر > شيخ گويد آن كه در شرعي حرام بود و در شرعي ديگر حلال است به حسب صورت اين چنين است . اما در نفس الامر اين حلال ، عين آن حرام نيست . زيرا خلق لا يزال جديدند . به قول شبسترى . < شعر > هميشه خلق در خلق جديد است و گر چه مدت عمرش مديد است < / شعر >
548
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 548