نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 474
إسم الكتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 689)
اشكال اينكه لازم آيد ذات حق جلّ و علا در مقام ذاتش ناقص باشد و به صفات ، مستكمل گردد ، مثل زيدى كه به حدوث صفت قضا قاضى شده است . آن عبارت بهتر ، قول به نفى اعيان صفات زايد بر ذات و قائم به ذات حق سبحانه است . يعنى صفات زايده بر ذات قائل نشود چنانكه امير عليه السلام در چندين خطبه اش فرمود : « و كمال الإخلاص له نفي الصفات عنه . » و إنّما هي نسب و إضافات بين الموصوف بها و بين أعيانها المعقولة . و همانا صفات نسب و اضافاتى هستند بين ذات موصوف به اين صفات و بين اعيان و حقايق معقولهء اين صفات . مثلا چنانكه نفس ناطقهء عالم به ذات خود عالم است كه ذات او معلوم اوست . يعنى هم عالم است و هم معلوم و بين عالم و معلوم بودن نفس تغايرى اعتبارى در وعاء عقل لحاظ مىشود ، همچنين است قيام صفات كماليه به حق سبحانه و تغاير بين موصوف و صفات . و إن كانت الرحمة جامعة فإنّها بالنسبة إلى كلّ اسم الهي مختلفة . رحمت هر چند جامع جميع انواع رحمت است ولى نسبت به هر يك از اسماى الهى مختلف است . يعنى رحمت ذاتيه كه وجود است و نفس رحمانى است شامل جميع انواع رحمتها كه اقتضاى هر اسم خاص است مىباشد كه يكى معطى و ديگرى هادى و ديگرى واهب و ديگرى رازق و هكذا است ، چه تا به رحمت ذاتيه مرحوم نشوند به اقتضاى رحمت خاصهء اسمائى خودشان راحم نمىباشند ، چه اينكه رحمت خاصه اسمائيه به نسبت هر اسم الهى مختلف است زيرا هر يك از اين اسماء مظهر وداعى خود را رحمت مىنمايد به آن چه كه اختصاص به او دارد و حقيقتش آن را اقتضا مىنمايد . فلهذا يسأل سبحانه ان يرحم بكل اسم الهي لذا از خداوند سبحان سؤال مىشود كه به هر اسم الهى رحمت بنمايد . اين بيان شيخ اشاره است به توحيد در مقام ذات و صفات و افعال . زيرا گفت : از خداوند خواسته مىشود مطابق اقتضاى هر اسمى رحمت بنمايد . غرض اينكه تعين اسمى رهزن نشود ، كه فعال ما يشاء واجب تعالى است . < شعر > « ديده اى خواهم سبب سوراخ < / شعر >
474
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 474