نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 468
مىشود . و لهذا رأت الحقّ المخلوق في الاعتقادات عينا ثابتة في العيون الثابتة فرحمته بنفسها بالإيجاد . لذا رحمت ، حق مخلوق در اعتقادات را عين ثابتى در عيون ثابته ديد . پس رحمت به حق مخلوق به سبب ايجاد آن رحمت فرمود . عبارت خيلى فشرده است . غرض اين است كه حق بر دو قسم است . حق خالق و حق مخلوق . حق خالق همان حق تعالى واجب الوجود است و حق مخلوق ، تجليات او سبحانه است در اشخاص به حسب اعتقاداتشان ، كه هر معتقدى به حسب اعتقادى كه دربارهء حق تعالى دارد ، حق تعالى به حسب اعتقادش در او تجلى مىكند و آن را به حسب كثرت و ظهور و بروزش در مجالى و مرايا ، حق مخلوق نفوس مىگويند . غرض اين است كه در ميان عينهاى ثابته ، يكى هم حق مخلوق است و او را هم تقاضا و طلبى است كه بايد به خواسته هايش نايل آيد و چون رحمت شامل همه چيز است ، شامل حق مخلوق هم مىشود و او را ايجاد مىكند . پس معناى عبارت شيخ به طور ساده و روان اين است كه رحمت حق مخلوق را در ميان اعيان ثابته ديد كه اين عين اقتضايش ايجادى آن چنانى است ، پس شامل او شده او را ايجاد نمود ، منتهى موطن ايجاد او نفوس معتقدان است و رنگ ايجادش به حسب اعتقاد معتقدان خواهد بود . < شعر > « هر كسى از ظن خود شد يار من » < / شعر > ، و بدان كه جميع مكاشفات و احوال انسانى به حسب اعتقادات او خواهد بود . تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل . و لذلك قلنا انّ الحقّ المخلوق في الاعتقادات أول شيء مرحوم بعد رحمتها بنفسها في تعلقها بايجاد المرحومين . لذا گفتيم كه حق مخلوق در اعتقادات ، اولين شيء مرحوم است بعد از تعلق رحمت ذاتيه به نفس خود ، در اينكه رحمت به ايجاد مرحومان تعلق گرفته است . در قبل گفتهايم كه رحمت بر دو قسم است رحمت رحمانى و رحمت رحيمى تا اينجا سخن از رحمت رحمانى است و اكنون سخن از رحمت رحيمى به ميان مىآورد كه مىگويد : و لها أثر آخر بالسؤال ، فيسأل المحجوبون الحقّ أن يرحمهم في اعتقادهم ، و أهل الكشف يسألون رحمة الله أن تقوم بها ، فيسألونها باسم الله فيقولون يا الله ارحمنا ،
468
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 468