نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 424
إسم الكتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 689)
مىشد خراب مىشد ، وى به خداوند شكايت برد ، خداوند به او وحى كرد كه خانهء من بيت المقدس با دستى كه خون ريخت به پا نمىشود . داوود عليه السلام گفت : اى خداى من مگر قتل در راه تو نبود ؟ گفت : چرا ولى مگر آنان بندگان من نبودند ؟ گفت : اى خداى من پس بنيان آن را بر دست كسى كه از من است قرار بده . خداوند به او وحى فرمود كه فرزند تو سليمان آن را بنا مىكند . غرض از اين حكايت مراعات اين نشئهء انسانى است كه اقامه نمودن اين نشئهء بهتر از هدم آن است . ا لا ترى عدوّ الدين قد فرض الله في حقّهم الجزية و الصلح إبقاء عليهم ، و قال * ( وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَتَوَكَّلْ عَلَى الله ) * . نمىبينى كه خداوند در حق عدو دين ، جزيه و صلح فرض فرمود براى ابقاى آنان و فرمود : * ( وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَتَوَكَّلْ عَلَى الله ) * . ( انفال : 61 ) . ألا ترى من وجب عليه القصاص كيف شرّع لوليّ الدم أخذ الفدية أو العفو فإن أبى فحينئذ يقتل ؟ نمىبينى بر كسى كه قصاص واجب شد چگونه براى ولىّ دم فديه يا عفو را تشريع فرمود . پس اگر ابا كرد پس آن گاه قاتل كشته مىشود . امير عليه السلام در كتاب بيست و سوم نهج البلاغه در وصيتش راجع به ابن ملجم فرمود : اگر عفو كنم براى من قربت است و براى شما حسبه . [1] عفو كنيد آيا دوست نداريد كه خداوند شما را بيامرزد . أ لا تراه سبحانه إذا كان أولياء الدم جماعة فرضي واحد بالدية أو عفا ، و باقي الأولياء لا يريدون إلَّا القتل ، كيف يراعى من عفا و يرجّح على من لم يعف فلا يقتل قصاصا . نمىبينى كه خداوند سبحان حكم فرمود : هر گاه در جماعتى از اولياى دم يكى از آنان راضى به ديه شد و عفو كرد و باقى اولياى دم جز قتل را نمىخواهند ، خداوند سبحان ، مراعات حرف آن كه را عفو كرد فرمود و ترجيح داد بر آن كسى كه عفو نكرد ، لذا قاتل به قصاص كشته نمىشود . أ لا تراه عليه السلام يقول في صاحب النّسعة إن قتله كان مثله ؟ و نمىبينى كه رسول الله ( ص ) فرمود كه اگر صاحب نسعه را بكشند آن شخص كشنده