responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 393


و چون حصول عرش در نزد سليمان به طريق اعدام و ايجاد است ، زمان عدم عرش از مكانش عين وجودش در نزد سليمان است . از قبيل تجديد خلق با انفاس ، و احدى را به اين قدر ، ( از جهت قلت و لطافت آن ) علم نيست بلكه انسان به نفس خويش شاعر نيست كه در هر نفسى « لا يكون ثم يكون » . نيست مىشود و هست مىشود ، نبود و بود مىشود .
و لا تقل « ثمّ » لتقضي المهلة ، فليس ذلك بصحيح و إنّما « هي » تقتضي تقدم الرتبة العليّة عند العرب في مواضع مخصوصة كقول الشاعر :
كهز الرديني ثم اضطرب و زمان الهزّ عين زمان اضطراب المهزوز بلا شك ، و قد جاء بثم و لا مهلة . كذلك تجديد الخلق مع الأنفاس : زمان العدم زمان وجود المثل كتجديد الاعراض في دليل الأشاعرة .
فان مسألة حصول عرش بلقيس من أشكل المسائل الَّا عند ما عرف ما ذكرناه آنفا في قصته . فلم يكن لآصف من الفضل في ذلك إلَّا حصول التجديد في مجلس سليمان عليه السلام ، فما قطع العرش مسافة ، و لا زويت له أرض و لا خرقها لمن فهم ما ذكرناه .
نگو لفظ ثم اقتضاى مهلت مىكند .
غرض شيخ اين است كه ثم در زبان عرب اقتضاى مهلت و تراخى بين معطوف و معطوف عليه مىكند و چگونه شما گفتيد كه نفس ( ذات ) انسان در هر نفسى « لا يكون ثم يكون » جواب اينكه :
اين ايراد و اعتراض ، صحيح نيست . زيرا كلمهء « ثم » مطلقا اقتضاى تراخى نمىكند .
بلكه « ثم » اقتضاى تقدم رتبى عالى و شريف را مىكند . چنانكه در مواضع مخصوصى از زبان عرب چنين آمده است مثل اين قول شاعر :
< شعر > « كهزّ الرديني تحت العجاج جرى في الأنابيب ثم اضطرب « < / شعر > در تجديد خلق با انفاس ( در هر نفس ) زمان عدم زمان وجود مثل است . چنانكه زمان هزّ نيزه عين زمان اضطراب مهزوز است بدون شك . حال آن كه لفظ « ثم » آورده شد و مهلت زمانى نيست . چنانكه اشاعره در تجديد اعراض مىگويند .
چه اينكه مسأله حصول عرش بلقيس از مشكلترين مسائل است ، مگر در نزد كسى كه به آن چه ما در قصهء او گفتيم ( يعنى ايجاد و اعدام ) آشنا باشد . پس آصف را در اين كار

393

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 393
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست