نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 373
* ( إِلَّا ما أَمَرْتَنِي به ) * كه گفت خويشتن را مأمور قلمداد كرد و اين جز عبوديت نيست . زيرا امر نمىشود به كسى كه از او امتثال تصور نمىگردد . هر چند امتثال را به جا نياورد . و چون امر به حكم مراتب تنزل مىيابد لذا در هر مرتبه به آن چه حقيقت آن مرتبه عطا مىكند ( اقتضا مىكند ) منصبغ مىشود . يعنى رنگ مىگيرد . [1] بنا بر اين مرتبهء مأمور را حكمى است كه در هر مأمور ظاهر مىشود ( و آن حكم ، انقياد به آمر است ) و مرتبهء آمر را حكمى است كه در هر آمر ظاهر مىگردد ( مرتبهء آمر يعنى حكم به مأمور و تكليف به مأمور ) . فيقول الحقّ * ( أَقِيمُوا الصَّلاةَ ) * فهو الآمر و المكلَّف و المأمور العبد ، و يقول العبد « رَبِّ اغْفِرْ لِي » فهو الآمر و الحقّ المأمور . فما يطلب الحقّ من العبد بأمره هو بعينه يطلبه العبد من الحق بأمره . بنا بر اين حق تعالى مىگويد : * ( أَقِيمُوا الصَّلاةَ ) * پس او آمر است و مكلف و عبد مأمور است و عبد مىگويد * ( رَبِّ اغْفِرْ لِي ) * پس عبد آمر است و حق مأمور است . پس آن چه كه حق از عبد به امر خود طلب مىكند آنى است كه بعينه عبد از حق به امر خود طلب مىكند . [2] از اين رو كه عبد اجابت حق مىكند و اوامرش را اتيان مىنمايد . حق تعالى نيز دعاى عبد را اجابت مىكند تا مجازات موعود حاصل شود . در حديث آمده است « من أطاعني فقد أطعته و من عصاني فقد عصيته » . و لهذا كان كلّ داع مجابا و لا بد ، و إن تأخر كما يتأخر بعض المكلَّفين ممن أقيم مخاطبا باقامة الصلاة فلا يصلي في وقت فيؤخر الامتثال و يصلي في وقت آخر ، ان كان متمكنا من ذلك . فلا بد من الإجابة و لو بالقصد . پس هر داعى مجاب است و حصول اجابت از اجابت حق است ( هر كس دعوت كند اجابت مىشود ) . اگر چه به تأخير افتد . چنانكه از جانب مكلَّفان هم كه مثلا مخاطب به اقامهء صلات مىشوند پس در وقتش به جا نمىآورد و امتثال را به تأخير مىاندازد و در وقت ديگر نماز مىخواند هر چند كه متمكن بود در وقتش به جا آورد . پس لا بد است كه امر را اجابت كند . هر چند كه قصدا به تأخير انداخت .
[1] مأموريت مراتب دارد گاو را كه به كار مىكشيم كار كردن او يك نوع مأموريت است . [2] « قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً » امر مىكند كه به من امر كن كه علمت را زياد كنم .
373
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 373