responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 370


قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّي إِلهَيْنِ من دُونِ الله ) * . فلا بد في الأدب من الجواب للمستفهم لأنّه لمّا تجلَّى له في هذا المقام و هذه الصورة اقتضت الحكمة الجواب في التفرقة بعين الجمع ، امّا اين كلمهء عيسوى چون حق تعالى در مقام « * ( حَتَّى نَعْلَمَ ) * و * ( لِيَعْلَمَ ) * » براى آن قيام فرموده است ، از اين كلمه استفهام فرمود از آن چه به او نسبت داده شد كه آيا حق است يا نه با علم اول ازلىاش ( با اينكه عالم است و خود مىداند ) سؤال كرده است به اينكه آيا آن امر ( يعنى اتخاذ عيسى و مادرش به عنوان دو اله ) يعنى اتخاذ به الهيت واقع شد يا نه .
پس به او گفت * ( أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّي إِلهَيْنِ من دُونِ الله ) * ( مائده : 116 ) .
پس در مقام أدب بايد مستفهم جواب بدهد چه هنگامى ؟ كه در اين مقام ( يعنى مقام اختبار * ( حَتَّى نَعْلَمَ ) * و حتى يعلم ) و اين صورت براى او تجلى كرد ، حكمت اقتضا مىكند جواب را در تفرقه به عين جمع .
يعنى در عين حال كه عيسى من و تو مىكند كه تفرقه است ، اين تفرقه و كثرت او را از مقام جمع و وحدت باز نمىدارد . يعنى در عين تفرقه مىداند خداست كه در مظاهر و آيات و مجالى خود ، خدايى مىكند .
فقال : و قدّم التنزيه * ( سُبْحانَكَ ) * فحدّد بالكاف التي تقتضي المواجهة و الخطاب .
پس عيسى ( ع ) در جواب در حالى كه تنزيه را مقدم داشت گفت : * ( سُبْحانَكَ ) * كه به كاف خطاب محدود كرد . به اين معنى كه مواجهه اقتضا مىكند خطاب را . ( و تنزيه الوهيت را و تمييز ميان الوهيت و عبوديت را و اين تفرقه اقتضا مىكند تحديد و تو و من گفتن را ) .
* ( ما يَكُونُ لِي ) * من حيث أنا لنفسي دونك * ( أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ ) * أي ما تقتضيه هويتي و لا ذاتي .
گفت : مرا نرسد چيزى كه اقتضاى ذات و هويت من نيست كه در نفس الامر براى نفس من ثابت نيست و حق من نيست آن را گفته باشم .
* ( إِنْ كُنْتُ قُلْتُه فَقَدْ عَلِمْتَه ) * لأنّك أنت القائل ، و من قال أمرا فقد علم ما قال ، و أنت اللسان الذي أتكلم به كما أخبرنا رسول الله - ص - عن ربّه في الخبر الإلهي فقال « كنت لسانه الذي يتكلَّم به » . فجعل هويته عين لسان المتكلم ، و نسب الكلام الى عبده .
اگر آن را گفته بودم تو بدان عالم بودى زيرا تو در صورت من قائلى ( به مقتضاى

370

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 370
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست