نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 365
يعنى اسماء الله متقابلند . چنانكه رحيم ، مقابل منتقم و قهار است و معزّ مقابل مذل و اين اسماء متقابله در مرتبهء الهيت كه ظهور كثرت اسماء است در طبيعت ، يعنى نفس رحمانى كه محل ولايت اسماء و مظهر احكام اسماء است متقابلند لذا اسماء را اختصام است كه در مرحلهء ظهور اسماء هر اسمى را حكمى خاص است مقابل با اسم ديگر . و التقابل الذي في الأسماء الإلهية التي هي النّسب ، أنّما أعطاه النّفس . ألا ترى الذات الخارجة عن هذا الحكم كيف جاء فيها الغني عن العالمين ؟ فلهذا اخرج ( خرج - خ ) العالم على صورة من أوجدهم و ليس إلَّا النّفس الإلهي . و اين تقابل در اسماء الهيه ، نسبى هستند كه نفس رحمانى آن تقابل را اعطا يعنى اظهار نمود . نمىبينى ذات الهيه كه در مرتبهء احديت از اين حكم تقابل خارج است ، چگونه غناى از عالميان دارد ( يعنى حق تعالى در مرتبهء ذاتش غنى از عالميان است و از حيث واحديت و ظهورش در مظاهر مشتاق و خواهان مظاهر است ) چون اسماء متقابلند عالم به صورت موجدشان كه نفس رحمانى الهى است خارج شده است . اسماء تقابل دارند و همهء اسماء از نفس رحمانى پياده شدند و اين نفس موجد عالم است و عالم به صورت مخرج خود است كه در آن تقابل است و در اين هم تقابل ، و ذات احديت خارج از اينهاست . فبما فيه من الحرارة علا ، و بما فيه من البرودة و الرطوبة سفل ، و بما فيه من اليبوسة ثبت و لم يتزلزل . فالرسوب للبرودة و الرطوبة . أ لا ترى الطبيب إذا أراد سقي دواء لأحد ينظر في قارورة مائه ، فإذا رآه رسب علم إنّ النضج قد كمل فيسقيه الدواء ليسرع في النجح و إنّما يرسب لرطوبته و برودته الطبيعية . پس آن نفس يعنى آن عين خارجى كه مطابق اسم حاكم بر او در او حرارت است ، مثل آتش بالا رفته است و آنهايى كه در آنها رطوبت و برودت است پايين آمدند و آنى كه در او يبوست ( زمين ) است [1] ثابت است و متزلزل نيست و قرار دارد ، پس رسوب مر رطوبت و برودت راست . نمىبينى طبيب چون خواست به كسى دارو بخوراند ، در قارورهء [2] ماء او نظر مىكند و
[1] اخلاط اربعه مقوم طبيعتند . بلغم و سودا و صفرا و خون كه همه در هم تركيب مىشوند . النهايه هر يك كانونى دارند . خون در قلب ، صفرا در كيسهء صفرا . . . [2] قاروره يعنى شيشه اى كه إدرار را در آن نگاه مىكردند .
365
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 365