responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 326


علمناهم ، و ما علمناهم إلَّا بما أعطونا من نفوسهم مما هم عليه ، فإن كان ظلم فهم الظالمون و لذلك قال * ( وَلكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ) * فما ظلمهم الله . كذلك ( و لذلك - خ ) ما قلنا لهم إلَّا ما أعطته ذاتنا أن نقول لهم و ذاتنا معلومة لنا بما هي عليه من أن نقول كذا و لا نقول كذا . فلما قلنا إلَّا ما علمنا أنّا نقول ، فلنا القول منّا ، و لهم الامتثال و عدم الامتثال مع السّماع منهم .
و در سورهء قصص فرمود : * ( وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ) * ( انعام : 117 ) يعنى كسانى كه خداوند را علم به هدايتشان در حال عدمشان به سبب اعيان ثابته شان اعطا كرده‌اند .
پس اين آيه اثبات نموده است كه علم تابع معلوم است . پس هر كس در ثبوت عينش و حال عدمش مؤمن است در حال وجودش بدان صورت ظاهر مىشود . خداوند از آن دانست كه او اين چنين خواهد بود . لذا فرمود : * ( وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ) * و از همين رو فرمود : * ( ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ ) * [1] ( ق : 29 ) زيرا قول من بر حد علم من است دربارهء خلق من ( خلق من اين را خواستند من دادم ) * ( وَما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ) * ( ق : 29 ) يعنى من براى ايشان كفر را تقدير نكردم كه آنان را شقي گرداند سپس از ايشان طلب كنم آن چه را كه در وسعشان نيست . بلكه با او معامله نكردم مگر به حسب آن چه كه نفوسشان مطابق آن چه بر آن هستند به ما اعطا نموده است . پس اگر ظلم باشد خودشان ظالمند . لذا فرمود * ( وَلكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ) * ( روم : 9 ) ما به آنها نگفتيم مگر آن چه را كه ذات ما به ما اعطا كرده است كه به آنها بگوييم و ذات ما براى ما معلوم است كه چه بايد بگوييم . ما گفتيم و آنان امتثال كردند يا امتثال نكردند با اينكه شنيدند . مقصود بيان سرّ القدر است كه حق تعالى ذات خود و اسماء و صفاتش را به ذات خود مىداند و مىداند اعيانى را كه صور اسماء هستند به عين يا آن چه كه عالم به ذات خود است . پس چنانكه از ذات خود و اسماء و صفات خود نمىداند مگر آن چه را كه ذات و اسماء و صفات عطا مىكند . همچنين از اعيان نمىداند مگر آن چه را كه ذوات اعيان و استعدادات آنها اعطا مىكند از اين وجه علم او تابع معلوم است .
< شعر > فالكلّ منّا و منهم و الأخذ عنّا و عنهم ان لا يكونون منّا فنحن لا شكّ منهم < / شعر >



[1] قول او فعل اوست و اعيان ثابته است .

326

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 326
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست