نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 327
اين دو بيت را مىتوانيم به زبان اسماء بگيريم يا اعيان . [1] به زبان اعيان بگيريم معنى مستقيم است . كه اعيان مىگويند همه به حسب قابليت ماست . يعنى اعيان ما اقتضا كردهاند تجليات و احوالى را كه بر ما فايض مىشود ، و همه از اسماء الهيه است به حسب فاعليت . و أخذ از ماست به اين معنى كه خداوند علم را از ما گرفت به آن معناى لطيفى كه علم خداوند تابع معلوم ( عين ثابت ) است ، بدان وجه كه اشاره شد . و أخذ از اسماء است كه ما از اسماء گرفتيم چه ايجاد و قدرت و ديگر چيزها را اسماء عطا كردهاند و اعيان مىگويند : اگر اسماء به حسب وجود از ما نيستند شك نيست كه ما به حسب وجود از آنهاييم . فتحقق يا ولي هذه الحكمة الملكية من الكلمة اللَّوطيّة فإنّها لباب المعرفة < شعر > فقد بان لك السرّ و قد اتضح الأمر و قد ادرج في الشفع الذي قيل هو الوتر < / شعر > پس اى ولى من اين حكمت ملكيه در كلمهء لوطيه را متحقق بدار كه آن لباب معرفت است . پس سرّ براى تو روشن و امر براى تو آشكار شد . خدايى كه وتر است يعنى فرد است در شفعى كه مظاهرند ( چه كلّ ممكن زوج تركيبى ) درج شد . زيرا خداست كه در اين مظاهر متجلى است .
[1] اعيان خارجى مظاهر و ظل اعيان ثابتهء علمى و اعيان ثابته ظل اسما و اسماء مظاهر ذاتند .
327
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 327