نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 277
عبديت است . اين اتحاد و جعل در حضرت محامد و حضرت مذام ) [1] به معناى شهود حق است در آن دو حضرت تا عالم از غير عالم تميز يابد . * ( قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الأَلْبابِ ) * ( زمر : 9 ) و آنان كسانى هستند كه در لب شيء كه مطلوب از شيء است نظر مىكنند . هيچ گاه مقصر سبقت نمىگيرد مجد را ( يعنى جاهل عالم را چه اينكه جاهل در كسب معارف مقصر است و عالم به جدّ ، در راه خدا قدم برداشت و خداوند فرمود : * ( وَالَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا ) * ( عنكبوت : 69 ) و همچنين أجير مماثل عبد نيست . زيرا نظر أجير به اجرتش مىباشد و عبد براى أجرت كار نمىكند بلكه به عبوديتش كار مىكند . ديگر اينكه أجير چون اجرتش را گرفت از در مستأجر منصرف مىشود ولى عبد ملازم باب سيد خود است . عامل جاهل براى خلاص از نار و حصول جنت عمل مىكند . امّا عالم به مقام عبوديت خود ، عامل به مقتضاى اوامر سيد خود است . [2] و إذا كان الحقّ وقاية للحقّ بوجه و العبد وقاية للحقّ بوجه فقل في الكون ما شئت : إن شئت قلت هو الخلق ، و إن شئت قلت هو الحقّ ، و إن شئت قلت هو الحقّ و الخلق ، و إن شئت قلت لا حقّ من كلّ وجه و لا خلق من كلّ وجه ، و إن شئت قلت بالحيرة في ذلك . و چون حق تعالى به وجهى وقايهء عبد است ( كه حق ، ظاهر عبد است ) و به وجهى عبد وقايهء حق است ( كه عبد ظاهر حق است ) بنا بر اين بگو همهء موجودات كائنة ، خلقند ( چنانكه محجوب مىگويد ) و بگو همه حقند ( چنانكه موحد مىگويد ) و بگو همه حق و خلقند و يا بگو ، نه حق است از هر جهت و نه خلق است از هر جهت ( چنانكه محقق جامع بين مراتب الهيه و عبوديت مىگويد ) و اگر خواهى قائل به حيرت باش ( كه گفته شد ادراك ، عجز از درك ادراك است ) . كسانى كه گفتند همه خلقند به اين اعتبار است كه خلق ظاهر است و حق باطن و
[1] در محامد حق را وقايهء خود قرار مىدهد كه مىگويد محامد از اوست و در مذام ، خود را وقايهء حق ، زيرا با آن كه هويت حق قواى عبد است مع الوصف مذام را به خود نسبت مىدهد . تبصره : فرق است بين وجود فعل و انتساب فعل . بعضى به قصد تنزيه حق ، دست او را از فعل بد بر مىدارند و وجود فعل را از او نمىدانند و گرفتارند در بين وجود فعل و انتساب فعل . فعل از حق است ، انتساب از عبد « بحول اللَّه و قوته أقوم و أقعد » . [2] شرح فصوص قيصرى ، ص 259 .
277
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 277