responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 272


( مژده ) ترجمه فرمود و رسول الله ( ص ) از جانب خداوند مقالهء او را باز به عنوان بشراى ما ترجمه كرد . پس علم در سينهء كسانى كه علم داده شده‌اند به اين دو ترجمه كامل شد و آيات ما را انكار نمىكند مگر كافران كه ( به سبب انكارشان و قبول نكردن شرايع از جانب حق تعالى ) ساتر حقند زيرا كافران آيات الهى را مىپوشانند اگر چه آنها را شناختند . اين پوشاندن از روى حسدشان و از روى نفاست [1] و ظلم است .
و ما رأينا قطَّ من عند الله في حقّه تعالى في آية أنزلها أو إخبار عنه أوصله إلينا فيما يرجع إليه إلَّا بالتحديد تنزيها كان أو غير تنزيه .
أوله العماء الذي ما فوقه هواء و لا تحته هواء . فكان الحقّ فيه قبل أن يخلق الخلق .
و ما هيچ گاه چيزى را از جانب خدا در حق خداوند تعالى نديديم چه در آيتى كه ( آن را از مقام جمع الهى ) نازل فرموده يا از آن خبر داده است يا پيغمبر ما به ما رسانده است . جز اينكه او را به تحديد يافتيم ( يعنى در حد و اندازه و تعينات يافتيم ) . چه تنزيه باشد چه غير تنزيه ( تشبيه ) .
اول اين تحديد مرتبهء عمائيه است كه نه فوق او هواست و نه تحت او [2] و حق در عماء بود پيش از آن كه خلق را بيافريند .
عماء أبر رقيق است أبر در عالم دنيا در فضا در ميانهء هوا قرار مىگيرد كه فوق او هم عنصر هواست و تحت او هم عنصر هواست . در حديث آمده است كه عربى اعرابى به نام ابو رزين از رسول الله مىپرسد كه خداى ما پيش از آن كه خلق را بيافريند در كجا بوده است « اين كان ربّنا قبل ان يخلق الخلق » رسول الله در جواب فرمود : « في عماء ما فوقه هواء و ما تحته هواء » يعنى خداوند در عمائى كه آن عماء از جنس اين عماء عالم دنيا نيست بوده است زيرا عماء را وصف كرده است به اينكه زير و زبرش هوا نيست پس عماء در حديث اشاره است به امرى وراى عالم طبيعت . بدان كه نفس انسانى يعنى دم او قائم به نفس ناطقه است كه صادر از اوست و اين دم تا به مخارج حروف نخورد حرفى به وجود نمىآيد و حرف نيست مگر تعينات همين دم كه به مخارج حروف از انتهاى حلق تا ابتداى لب مىباشد . عماء در حديث اشاره است به نفس رحمانى كه صادر



[1] مقصود از نفيس و نفاست آن است كه چيز گرانبهايى را نخواستند به كسى بدهند ، نسبت به رحمت الهى بخل ورزيدند .
[2] اگر عماء أبر رقيق است بالا و پايين أبر هواست . پس معلوم مىشود مقصود از عماء رمز است .

272

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 272
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست