نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 260
حق ، وجود صرف است و خلق ، عدم صرف و بين وجود و عدم هيچ مناسبتى نيست . چون اين هست است و آن نيست . پس آن كه تفوه به حلول و اتحاد كرده است اختلاق است و افتراء شيخ شبسترى گويد : < شعر > حلول و اتحاد اينجا محال است كه در وحدت دويى عين ضلال است < / شعر > و چون مظاهر و شئون حق به اسم صور خلق در آمده است كه حق در وعاء اين صور تجلى كرده است . [1] پس اين اوعيه هر يك ساتر حقند و حق ظاهر نمىشود مگر آن گاه كه اين صورتها فانى شود و آن پردهها كنار رود . پس خلقى كه نور حقند و مجلاى ظهور او حجاب خودند آن گاه كه از حجاب درآمدند به حق رسيدند اين است معناى فناى في الله . < شعر > تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز خوشا كسى كه در اين راه بىحجاب رود < / شعر > امام باقر عليه السلام فرمود : « محمد ( ص ) حجاب الله تبارك و تعالى » [2] است و رسول الله ( ص ) فرمود : « اول ما خلق الله نوري » و رسول الله خود ، نور است . امام باقر فرمود : حجاب خداوند است ، فهم كن و الله اعلم بالصواب . و اعلم أن العلوم الإلهية الذوقية الحاصلة لأهل الله مختلفة باختلاف القوى الحاصلة منها كونها ترجع إلى عين واحدة . فان الله تعالى يقول : « كنت سمعه الذي يسمع به و بصره الذي يبصر به و يده التي يبطش بها و رجله التي يسعى بها » . فذكر أن هويته هي عين الجوارح التي هي عين العبد . فالهوية واحدة و الجوارح مختلفة و لكل جارحة علم من علوم الأذواق يخصّها من عين واحدة تختلف باختلاف الجوارح ، كالماء حقيقة واحدة تختلف في الطعم باختلاف البقاع ، فمنه * ( عَذْبٌ فُراتٌ ) * و منه * ( مِلْحٌ أُجاجٌ ) * ، و هو ماء في جميع الأحوال لا يتغيّر عن حقيقته و ان اختلفت طعومه . بدان علوم الهى ذوقى كه براى اهل الله حاصل است به اختلاف قوايى كه از آن قوا علم حاصل مىشود مختلف است . با اينكه همهء قوا به عين واحد برمىگردند . زيرا خداى متعال مىفرمايد : من شنوايى او هستم كه به آن مىشنود و بينايى او هستم كه به
[1] < شعر > خلق را چون آب دان صاف و زلال و اندر آن تابان صفات ذو الجلال شد مبدل آب اين جو چند بار عكس ماه و عكس اختر برقرار < / شعر > [2] حديث دهم باب نوادر . كتاب توحيد كافى .
260
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 260