نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 261
آن مىبيند و دست او هستم كه به آن حمله مىكند و پاى او هستم كه به آن مىشتابد . پس خداوند فرمود : هويت او عين جوارحى است كه آنها عين عبدند پس هويت يكى است و جوارح مختلف و هر يك از اين جوارح را علمى از علوم اذواق است كه مختص به آن جارحه است و همه از عين واحدند كه به اختلاف جوارح مختلف شدند . چون آب كه حقيقت واحدة است كه طعم آن به اختلاف بقعهها مختلف مىشود . پس بعضى از آبها شيرين و گواراست و بعضى از آبها شور و تلخ و آب در همه احوال آب است كه از حقيقتش متغير نمىشود اگر چه طعمهايش مختلف مىگردد . و هذه الحكمة من علم الأرجل و هو قوله تعالى في الأكل لمن أقام كتبه : * ( وَمن تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ) * فان الطريق الذي هو الصّراط هو للسلوك عليه و المشيء فيه و السّعي لا يكون إلَّا بالأرجل . و اين حكمت احديت از علم ارجل است كه خداى متعال فرمود : در خوردن براى كسى كه كتب او را برپا داشت * ( وَمن تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ) * ( مائده : 66 ) زيرا طريقى كه راه است ، براى سلوك بر آن طريق است و مشى در آن طريق و سعى كردن نمىباشد مگر به پاها . تشبيه معقول است به محسوس كه چنانچه در مسافت جسمانى سير به واسطهء ارجل است كه آدمى را به مقصد مىرساند ، تقرب به حق تعالى سير در مسافتى است به سوى مقصدى كه فناى في الله مىآورد و بقاى باللَّه ، در فناى في الله احديت ذاتيه حاصل مىشود و در بقاى باللَّه احديت اسمائيه . كه چنين كسى مىتواند سفر چهارم كند از حق به خلق برگردد و عباد الله را به كمال برساند . فلا ينتج هذا الشّهود في أخذ النواصي بيد من هو على صراط مستقيم إلَّا هذا الفنّ الخاص من علوم الأذواق . و اين شهود را كه نواصى يعنى پيشانىها در دست آن كس است كه بر صراط مستقيم است ( و رسيدن به معناى آيهء * ( ما من دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ) * را نتيجه نمىدهد مگر اين فن خاص از علوم اذواق ( چون حق تعالى نواصى هر ذى روح را در دست دارد ) . و نسوق المجرمين و هم الذين استحقوا المقام الذي ساقهم اليه بريح الدبور التي أهلكهم عن نفوسهم بها .
261
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 261