responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 210


< شعر > نعيم جنان الخلد فالأمر واحد و بينهما عند التجلَّي تباين < / شعر > و اگر اهل وعيد در دار الشفاء كه نار است داخل شدند همانا كه آنان بالاخره در آن دار الشقا واقع در لذت مىشوند اين لذت آنان در آن دار الشقا مباين است با نعيم جنان ( بهشت ) خلد . پس امر يكى است و بين اين دو نعيم كه نعيم اهل وعيد در دار الشقا و نعيم اهل بهشت خلد باشد در نزد تجلى ، تباين است . پس هر قومى از اين دو گروه نعيمى دارند كه لايق به هر يك از آنهاست .
نعيم نفوس طيبه نمىباشد مگر به طيبات و نعيم نفوس خبيثه نمىباشد مگر به خبيثات مثل لذت بردن جعل به قازورات و رنج بردن او از طيبات . خداى تعالى فرمود : * ( الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ ) * و * ( الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ ) * و تجلى الهى بر سعداء و اشقياء در اصل نيست مگر يك چيز چنانكه خداى تعالى فرمود :
* ( وَما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ) * ( قمر : 50 ) و تعدد و تباين از ناحيهء قوابل است و هر يك از قوابل به حسب استعداد و قابليتش مىگيرد چون نزول آب واحد از آسمان كه در يك جا شكر [1] شد و در جايى حنظل . [2] < شعر > يسمّى عذابا من عذوبة طعمه و ذاك له كالقشر و القشر صائن < / شعر > نعيمى كه براى اهل شقا هست عذاب مىنامند از جهت عذوبت و شيرينى طعمش به نسبت آنان است . زيرا عذاب اصلا از عذب ( شيرينى ) مأخوذ است و اين لفظ عذاب براى عذب چون پوست است ( قشر است ) و پوست نگهدار مغزش از آفات است . پس لفظ عذاب معنايش را حفظ مىكند از ادراك محجوبان كه غافل از حقايق أشياء هستند يا اينكه شعر آخر را اين طور معنى كنيم كه : نعيم اهل دار شقا نسبت به نعيم اهل جنت نسبت پوست است و مغز .
چون كاه و گندم كه آن قشر كه كاه است نعيم حيوان است و گندمى كه در او محفوف ( پيچيده ) است نعيم انسان زيرا كه « الجنة حفّت بالمكاره » [3] قيصرى فرمايد :



[1] زبان از شكر و چشم از سرمه لذت مىبرد . اگر سرمه را بر زبان و شكر را به چشم بدهيم . هم زبان در رنج خواهد بود و هم چشم .
[2] شرح فصوص قيصرى ، ص 212 .
[3] شرح فصوص قيصرى ، ص 213 .

210

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 210
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست