responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 205


پس تمييز ، ميان عبيد و ارباب واقع است . اگر تمييز واقع نشود بايد اسم واحد الهى به تفسير اسم ديگر الهى از جميع وجوه تفسير گردد و حال آن كه معزّ تفسير نمىشود به تفسير مذلّ و لكن معزّ مذلّ است از آن رو كه وجه احديت است چنانكه مىگويى هر اسمى دليل بر ذات است و دليل بر حقيقت خودش است از آن جهت كه اوست . پس مسمى واحد است ، پس معزّ ، مذلّ است از حيث مسمى و معزّ ، مذلّ نيست از جهت نفس خود و حقيقت خود ، زيرا مفهوم ، در فهم ( يعنى در عقل ) در هر يك از آن دو ، يعنى معزّ و مذلّ مختلف است ( پس ذات ، واحد است و صفات مختلف يعنى ذات واحد در اسماء مختلف ) .
< شعر > فلا تنظر إلى الحقّ و تعريه عن الخلق و لا تنظر إلى الخلق و تكسوه سوى الحقّ و نزهّه و شبّهه و قم في مقعد الصّدق و كن في الجمع إن شئت و إن شئت ففي الفرق تحز بالكلّ - إن كل تبدى - قصب السّبق فلا تفنى و لا تبقى و لا تفني و لا تبقي و لا يلقى عليك الوحي في غير و لا تلقي < / شعر > 1 : نگاه به حق نكن كه او را از خلق جدا كنى ( چه باطن غير ظاهر است ) .
2 : و نگاه نكن به خلق كه او را جز حق بپوشانى ( زيرا كه ظاهر عين باطن است ) . [1] 3 : تنزيه كن حقى را كه در خلق است از هر چه كه در آن شائبه كثرت و امكان و نقصان است ، و تشبيه كن تا ( از جمع بين تنزيه و تشبيه كه عادت كاملان است ) در مقام صدق كه مقام جمع بين كمالين است بوده باشى .
4 : اگر خواهى در مقام جمع باش و اگر خواهى در مقام فرق باش .
قيصرى گويد يعنى :
چون وحدت حقيقيهء وجوديه را دانستى و دانستى كه خلق حق است از وجهى و حق خلق است از وجهى كه حكم مقام ايجاب اين معنى مىكند و دانستى كه خلق ، خلق است و حق ، حق است كه مقام فرق ايجاب اين معنى



[1] < شعر > درآ به چشم من و بين ظهور دريا را ببين به چشم يقين نقش موج اشيا را < / شعر >

205

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 205
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست