نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 196
انسانيه ) از موجودات براى او از الله نيست مگر رب [1] آن موجود كه محال است براى او كل باشد . پس هر شخصى را اسمى است كه آن اسم رب اوست و آن شخص جسم است و آن رب قلب [2] اوست . و أما الأحديّة الإلهيّة فما لواحد فيها قدم ، لانّه لا يقال لواحد منها شيء و لا لآخر منها شيء لانّها لا تقبل التبعيض . اما احديت ذاتيه ، احدى را در آن قدمي نيست ( زيرا جميع أشياء در احديت ذاتيه مستهلكند ) و قابل تبعيض نيست . ( تا اين يكى از آن شيء را و آن ديگرى از آن شيء را دارا شود ) . فأحديّته مجموع كلَّه بالقوة و السعيد من كان عند ربّه مرضيّا ، و ما ثمّ إلَّا من هو مرضيّ عند ربّه لأنّه الذي يبقي عليه ربوبيّته فهو عنده مرضي فهو سعيد . پس احديت حق تعالى مجموع كل آن اسماء متعين بالقوة است و سعيد آن كسى است كه نزد رب خود مرضى است ، و نيست در وجود چيزى مگر آن كه در نزد رب خود مرضى است . زيرا كه رب است كه ربوبيت خود را بر مربوب باقى مىدارد . پس مربوب در نزد رب خود مرضى است ، پس مربوب سعيد است ( پس به شكل اول قياس منطقى : هر موجودى نزد رب خود مرضى است ، و هر كه نزد رب خود مرضى است سعيد است ، پس هر موجودى سعيد است . قيصرى گويد : هر يك از موجودات در نزد رب خود مرضى است زيرا آن چه از اخلاق و افعال كه آن موجود به آن متصف است همه از جانب ربى است كه به حقيقت در آن موجود متصرف است و رب از فعل و مقتضاى فعل خود راضى است چه اگر راضى نمىبود از او صادر نمىشد زيرا در صدور آن مجبور نيست و همانا عبد به قدر قابليتش كمالات و افعال رب را بروز و ظهور داد ، پس در نزد رب خود مرضى و سعيد است و تميز سعيد از شقي در اين است كه سعيد
[1] رب من رب شما نيست اما اللَّه همه را شامل مىشود . نشان دهندهء هر چيزى كه آن چيز به او قائم است رب اوست . رب الأرباب مساوق با اللَّه است . [2] باطن و حقيقت هر نگهدارى را قلب گويند .
196
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 196