نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 172
تعبير از ظاهر به باطن علمى است بس سنگين و از اينكه گفته شد گزاف نيست جهت اين است كه خداى متعال واهب صور و معانى است همان طور كه معنى را هبه فرمود ، صورت را كه لباس آن معنى است و در خور قامت معنى است نيز او هبه كرده است و لطايف و دقايقى كه در كتب تعبير خواب از مشايخ حكما و اهل سر منقول است و از اشارات آيات و روايات مستنبط است حيرتآور است و علم تعبير و تأويل فنى است كه از خداى متعال جايزه به شخص تارك هواى نفس داده مىشود چنانكه داستان يوسف صديق در قرآن و ابن سيرين معلوم است . فالتجلَّي الصوري في حضرة الخيال يحتاج إلى علم آخر يدرك به ما أراد الله تعالى بتلك الصورة . پس تجلى صورى در حضرت خيال مقيد محتاج به علم ديگر است ( علم تعبير ) كه به آن علم آن چه را كه خداى متعال از آن صورت خواسته است ادراك مىشود . الا ترى كيف قال رسول الله - ص - لأبي بكر في تعبيره الرؤيا : « أصبت بعضا و أخطأت بعضا » فسأله أبو بكر ان يعرّفه ما أصاب فيه و ما اخطأ فلم يفعل . نمىبينى كه رسول الله ( ص ) به ابو بكر در تعبير آن رؤيا فرمود : در بعضى به صوابى و در بعضى به خطا و ابو بكر از وى پرسيد كه آن چه را به صواب اصابت كرده و آن چه كه خطا كرده برايش تعريف كند و رسول الله اين كار را نكرد . قيصرى در شرح از صاحب شرح سنّت از ابن عباس نقل كرده است : ابو هريره حديث مىكرد كه مردى نزد رسول الله ( ص ) آمد و گفت كه من در خواب ابرى را ديدم كه از آن روغن و عسل مىبارد و مىبينم كه مردم دست دراز كردند و از آنها كم و زياد مىگيرند و ديدم ريسمانى از آسمان به سوى زمين آويخته است و تو را مىبينم يا رسول الله كه آن ريسمان را گرفتى و بالا رفتى سپس مرد ديگرى گرفت و بالا رفت ، سپس مرد ديگرى گرفت و بالا رفت سپس مرد ديگرى گرفت از ريسمان منقطع شد سپس به او پيوست و بالا رفت ابو بكر گفت : اى رسول خدا پدر و مادرم فداى تو باد بگذار من اين خواب را تعبير كنم رسول الله ( ص ) فرمود : تعبير كن ابو بكر گفت : ظله كه سايه و أبر بود ظلهء اسلام بود و روغن و عسلى كه از آن مىباريد قرآن است كه نرم و شيرين است و مردم كه كم و زياد از او مىگرفتند اختلاف مردم است در
172
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 172