نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 168
كجا و صورت انسان كجا ( آن بع بع مىكند و اين مصداق * ( عَلَّمَه الْبَيانَ ) * است و بيان اسم اعظم حق است ) . < شعر > و عظمه الله العظيم عناية بنا أو به لا أدر من اي ميزان < / شعر > يعنى خداى بزرگ آن كبش را بزرگ شمرد ( كه در قرآن فرمود : * ( وَفَدَيْناه بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ) * آيا از حيث عنايت به كبش و تعظيم شأن او بود از آن جهت كه او را فداى نبى معظم عند الله گردانيد ، يا از حيث عنايت به نبى و تعظيم قدر او از آن جهت كه كبش فداى او شد ، نمىدانم از چه ميزانى است . آيا از ميزان عنايت حق به كبش است يا از ميزان عنايت خدا به ماست ( در بعضى نسخههاى فصوص « لم أدر » دارد كه از حيث وزن مصراع ثانى صحيح است چه لم جازمه ، ياى أدرى را اسقاط مىكند و با بودن ياء وزن مصراع ناقص مىشود اما از حيث معنى « لا ادري » درست است چه « لا ادري » نمىدانم است و « لم أدر » ندانستم و جاى نمىدانم است نه ندانستم . عارف جامى در شرح فصوص فرمايد : نسخه اى كه بر شيخ قرائت شد « لا أدر » است اگر چه لا نافيه است نه جازمه اما با بودن كسرهء ياء اكتفا به حذف آن شده است كه كسره دلالت بر حذف ياء كند . [1] < شعر > و لا شك أن البدن [2] أعظم قيمة و قد نزلت عن ذبح كبش لقربان < / شعر > يعنى شبهه نيست كه بدن ( شتر ) قيمتش بيشتر از قيمت كبش ( گوسفند ) است ( لذا يك شتر قربانى بدل و عوض هفت قربانى گوسفند است ) و حال اينكه ذبح او از ذبح گوسفند در تقرب به حق منحط شد و پايين آمد . مرحوم شبسترى فرمايد : < شعر > در اين ره انبيا چون ساربانند دليل و رهنماى كاروانند < / شعر > شارح لاهيجى فرمايد : در تشبيه انبيا به ساربانان اشارتى است دقيق كه انبيا جهت هدايت خلقند و هدايت حقيقى كه رجوع به مبدأ است آن جماعتى را ميسر گشته كه بدنهء
[1] شرح فصوص جامى ، [2] كلمه بدن به ضم باء و سكون دال جمع بدنه است و بدنه شتر قربانى را گويند در قرآن شريف است * ( وَالْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه ( حج : 36 ) .
168
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 168