نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 167
< فهرس الموضوعات > 6 . فصّ حكمة حقيّة في كلمة إسحاقيّة < / فهرس الموضوعات > 6 . فصّ حكمة حقيّة في كلمة إسحاقيّة چون بعد از مرتبهء عالم أرواح مجرده عالم مثال مسمى به خيال است و فصّ ابراهيمى مهيميه بود و مهيمين مفارقات محضهاند و بعد از آن عالم مثال منفصل است كه در پيكر وجود ، عالم خيال است . يعنى خيال منفصل و در انسان بعد از مقام قوهء عاقله اش عالم خيال متصل است كه عالم مثال متصل اوست ( به حكم تطابق كونين ) و در اين فص صحبت از رؤياى حقهء إبراهيم عليه السلام است ذبح فرزندش را در عالم مثال متصل لذا بعد از حكمت مهيميه حكمت حقيّه را آورده است زيرا آن چه را كه إبراهيم عليه السلام در منام ديد حق بود * ( قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى في الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ ) * ( صافات : 102 ) و حضرت يوسف فرمود : * ( هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ من قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا ) * ( يوسف : 100 ) و بدان كه عالم مثال متصل نمونه اى از عالم مثال مطلق است كه همان عالم مثال منفصل باشد و اين مثال متصل را هر كسى دارد تا به طريق او به ( عالم مثال ) منفصل برسد چنانكه با داشتن قواى جسمى و بدن مادى حشر با عالم أجسام دارد و با داشتن قوهء عاقله حشر با عالم عقول . حقايق عالم در عالم مثال به حكم سنخيت عوالم و ظهورات وجودات در مواطن و مظاهر به صورت أشباح و اشكال در مىآيد . مثلا رسول الله جبرئيل را در سدره مشاهده كرد كه ششصد بال داشت و در قرآن است « أُولِي أَجْنِحَةٍ » و نيز در حديث است كه جبرئيل در هر صباح و مسا در نهر حيات داخل مىشود سپس از آن به در مىآيد و بالهاى خود را تكان مىدهد و خداى سبحان از قطرات آبى كه از بالهايش مىريزد ملايكى مىآفريند كه به شمار نمىآيند . < فهرس الموضوعات > [ آيا سر بريدن گوسفندى براى تقرب به حق تاوان پيامبرى مىشود ] < / فهرس الموضوعات > < شعر > فداء نبيّ ذبح ذبح لقربان و أين ثؤاج الكبش من نوس إنسان < / شعر > آيا سر بريدن گوسفندى براى تقرب به حق تاوان پيامبرى مىشود . صورت گوسفند
167
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 167