responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 159


مرتبه از حقيقت است ، پس آن چه از بنفشه داريم از حق داريم . پس حق را در همين موطن حمد كنيم كه الحمد لله .
فتعيّن عليه ما تعيّن عليك . فالأمر منه إليك و منك إليه .
غير أنّك تسمّى مكلَّفا و ما كلَّفك إلَّا بما قلت له كلَّفني بحالك و بما أنت عليه و لا يسمّى مكلَّفا : اسم مفعول .
پس حكم از ناحيه تو بر حق متعين شد . چنانچه حكم از ناحيهء او بر تو متعين گشت .
پس امر از او به توست ( و آن فيضان وجود است بر تو ) و از تو به اوست .
كه اعطاى عين توست اين معنى را كه تو را ايجاد كند بر آن اقتضا و خواهشى كه در أزل داشتى .
جز اينكه تو مكلف ناميده مىشوى و حال اينكه كسى ترا تكليف نكرد مگر به اقتضاى عين ثابتت كه به او گفتى مرا مكلف گردان و حق مكلَّف ناميده نمىشود چه او مكلَّف است .
< شعر > فيحمدني و أحمده و يعبدني و أعبده < / شعر > پس او مىستايد مرا به افاضهء وجود بر من و به اظهار كمالات من به آن افاضه اولا ، و به من ثنا مىكند به كلام خود آن گاه كه بندگانش را ثنا مىگويد با اختلاف درجاتشان ثانيا . چنانكه در مواضع عديدهء قرآن مجيد است و نيز در اخبار بسيار و به زبان بندگانش ثالثا ، و من حمد مىكنم او را به جميع السنهء قولى و حالى و فعلى خودم و او برمىآورد حاجتم را و مىدهد طلبم را كه به لسان حال و استعدادم از او وجود و توابع وجود را مىخواهم و من بندگى مىكنم او را به شكرانهء برآوردن او حاجاتم را و اين بندگى و عبادت من در ظاهر اقامهء حدود و حقوق و اوامر و نواهىاش مىباشد و در باطن قبول تجليات ذاتى و اسمائىاش .
عارف جامى در شرح فصوص گويد :
اطلاق عبادت بر حق كه گفت « يعبدني » به عنوان مشاكله است چه مىدانيم و از مؤلفات شيخ به خوبى معلوم است كه وى از ادباى متمكنين بود نه مغلوبين و معنى مشاكله اين است كه معنا و مفهومى و خلاصه امرى به لباس لفظ غير خود درآيد ، از جهت همنشينى با او كه لباس همنشين در وى اثر كرد . مانند اين شعر شاعر :

159

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست