نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 15
فكلّ قوة منها محجوبة بنفسها لا ترى أفضل من ذاتها و أنّ فيها ، فيما تزعم ، الأهليّة لكلّ منصب عال و منزلة رفيعة عند الله لما عندها من الجمعيّة الإلهية . و هر يك از آن قوهها چه در نشئهء انسانيه و چه در نشئه كونيه ( عالم ) محجوب است به خودش . افضل از ذات خود نمىبيند و نمىداند كه در آن نشئه منصب عالى و منزلت رفيعه اى عند الله موجود است كه آن منصب و منزلت جمعيهء الهيه است كه به صاحب آن منصب داده شده است . حال ملائكه كه قواى روحانيهء خارجيه هستند در منازعتشان نسبت به آدم چون حال قواى روحانيهء داخله در انسان كه عقل و وهم است مىباشد . همان طور كه عقل و و هم هر يك در عالم انسانى ادعاى سلطنت بر وى دارند و منقاد غير خود نمىشوند مراتب قواى روحانيهء خارجيه يعنى ملائكه نيز همچنين هر يك افضل از ذات خود نمىبيند . مثلا عقل مدعى است كه خود محيط به ادراك جميع حقايق و ماهيات آن طور كه هستند به حسب قوهء نظريهء خود مىباشد . حال آن كه چنين نيست . زيرا براى ارباب عقول علم اجمالى حاصل است . مثلا اينكه مر آنها را ربى است منزه از صفات خلقيه . ايشان از حقايق چيزى نمىدانند مگر لوازم و خواص آنها را و در حقيقت مقلد عقول هستند . اما ارباب تحقيق و اهل طريق كه عرفاى شامخين باشند علاوه بر اين مقام ، تجليات حق جل و علا و ظهورات او را مفصلا مشاهده كرده به نورش مهتدى شدهاند و به طور كشف كه آميخته و مشوب به اوهام نيست هر چيز را آن چنان كه هست در مىيابند . اينان عباد الرحماناند * ( الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الأَرْضِ ) * [ أي في ارض الحقائق ] * ( هَوْناً ) * . اما ارباب عقول كه ارباب نظرند عباد عقول خويشند . به گفته بهاء الدين ولد : « درك عقل آن قدر است كه تو را به درزى برد چون به خياط رسيدى ترك عقل بايد كردن . سلمان ساوجى گويد : < شعر > ما مثال عزل عقل از ملك دين برخوانده ايم تا كشيدستند بر منشور ما طغراى عشق < / شعر > سعدى گويد :
15
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 15