responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 147


و ظهور مىكند . اگر تمثيل عقل كلى را در خارج پياده كنيم ، مقام شامخ علوى است و اگر نفس كلى را در خارج بجوييم ، رتبهء عاليهء مقام فاطمى است . از مزاوجت اين دو اسم كه مظهر آن دو اسمند اين همه بركات غير متناهى لا ينقطع و متوالى پيدا شده است .
* ( يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجانُ ) * ( الرحمن : 22 ) .
وجه غلط اينكه آنان از مؤثر استدلال مىكنند بر اثر ، كه قوس نزولى است و برهان « لم » ، مرتبهء استدلال به اين وجه بالاتر است از مرتبهء استدلال به اثر بر مؤثر كه قوس صعودى است و برهان « ان » ، و حاصل استدلالشان به اين برمىگردد كه اين وجود ، ممكن است و وجود ممكن از جهت امكانش محتاج است به علت موجده اى كه غير ممكن است و آن حق واجب الوجود لذاته است و اين استدلال باز از اثر به مؤثر شد پس دعوايشان يعنى ادعايشان تمام نيست . از اين رو شيخ محيى الدين آنان را به غلط نسبت داده است .
يا وجه غلط اين است كه تعقل نسبت بدون منتسبين امكان ندارد . مقصود اين است كه الله به معنى دوم ( با لحاظ اسماء و صفات ) در مقام بروز و ظهور اسماء و صفات است و اين مقام مظاهر متكثرهء اعيان خارجيه را كه مرائى و مجالى اسماء و صفاتند لازم دارد .
< شعر > پادشاهان مظهر شاهىّ حق عارفان مرآت آگاهىّ حق < / شعر > پس الله به اين وجه بىعالم يعنى بىكثرت مظاهر تعقل نمىشود كه منتسبين يكى الله است و ديگر مظاهر متكثره . به مثل چون نفس است كه تعقل نفس بىبدن معقول نيست ، چه نفس يعنى مجرّد مدبّر بدن و اين نسبت ، منتسبين مىخواهد كه يكى روح مجرد و ديگرى بدن است .
نعم تعرف ذات قديمة ازليّة لا يعرف أنّها إله حتّى يعرف المألوه . فهو الدّليل عليه .
قيصرى گويد :
آرى چون صاحب فطانت و ذهن مستقيم در نفس وجود بدون نظر در عالم امعان نظر كند ممكن است ذات قديم ، أزلي و واجب بذاته را بشناسد . نه به حسب استدلال بلكه بر سبيل ذوق واقع را آن چنان كه هست دريابد . سپس تمكن پيدا كند كه به ديگرى تنبيه كند يعنى به ديگرى آگاهى دهد كه حقيقتى به آن اوصاف متحقق است . . . اما معرفت آن حقيقت به اينكه اله صاحب

147

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست