نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 133
پس امر خالق مخلوق است و امر مخلوق خالق است . جميع وجود خلقى صادر از ذات واحدهء الهيه است . نه بلكه وجود خلقى عين آن عين واحد ظاهر در مراتب متعدده است و آن عين واحدة كه وجود مطلق است ، همان عيون كثيره است به اعتبار مظاهر متكثره . < شعر > « سبحان من أظهر ناسوته سرّ سنا لاهوته الثّاقب « « ثم بدا في خلقه ظاهرا في صورت الآكل و الشّارب « < / شعر > منزه خدايى كه ناسوت او آشكار كرده است سرّ روشن و بلند عالم لاهوتش را سپس در خلق خود به صورت آكل و شارب آشكارا ظاهر شد . [1] * ( فَانْظُرْ ما ذا تَرى ) * پس بنگر چه مىبينى . يعنى اى سالك طريق حق بنگر از وحدت و كثرت در جمع و فرادا چه مىبينى اگر فقط وحدت مىبينى ، تو با حقى فقط ، زيرا ارتفاع اثنينيّت شده است ، و اگر تنها كثرت مىبينى ، تو با خلقى فقط ، و اگر وحدت را در كثرت محتجب و كثرت را در وحدت مستهلك مىبينى جمع بين كمالين كردى و به مقام حسنيين فايق آمدى . [2] جناب حكيم ملَّا على نورى فرمايد : < شعر > من گويم و هر كه هست در فن ماهر مقهور بود كثرت و وحدت قاهر در مجمع وحدت است كثرت مضمر در مظهر كثرت است وحدت ظاهر < / شعر > * ( قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ ) * و الولد عين أبيه فما رأى يذبح سوى نفسه . و فداه * ( بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ) * فظهر بصورة كبش من ظهر بصورة إنسان فظهر بصورة ولد . لا ، بل بحكم ولد من هو عين الوالد . * ( وَخَلَقَ مِنْها زَوْجَها ) * : فما نكح سوى نفسه ، فمنه الصاحبة و الولد و الأمر واحد في العدد . اكنون شيخ به داستان إبراهيم خليل و رؤياى او دربارهء ذبح فرزندش و گفتار فرزند كه * ( يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ ) * و فدا شدن كبش ( قوچ ) برايش و خلق آدم و خلقت جفتش از وى و فرزندان آدم و حوا اشاره اى مىفرمايد و چون ظهور حقيقة الحقائق را در
[1] شرح فصوص قيصرى ، ص 163 . [2] شرح فصوص قيصرى ، ص 163 .
133
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 133