responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 532


اتحاد انسان كامل با نفس رحمانى اين بنده گويد : بايد از آيات 125 و 126 سورهء آل عمران در نزول سه هزار و پنج هزار ملك براى يارى لشگريان اسلام مدد گرفت كه فرمود : * ( إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ من الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ من فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ من الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ ) * ( آل عمران : 125 - 124 ) و همچنين سورهء قدر كه : * ( تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ من كُلِّ أَمْرٍ ) * ( قدر : 4 ) و آيات ديگر از اين قبيل كه اتحاد أرواح و قواى فعالهء عالم با روح انسان است و براى نيل به اين مطلب اعلى و أسنى بايد از بحث اتحاد عاقل به معقول مدد گرفت .
بلكه در مبحث اتحاد نفس انسان كامل با نفس رحمانى استمداد جست كه انسان صعودا به مقامى مىرسد كه با نفس رحمانى اتحاد وجودى پيدا مىكند و جميع كلمات وجوديهء نوريهء دار هستى به منزلهء اعضا و جوارح وى مىشوند .
بدين مناسبت در اتحاد نفوس مكتفيه و نفس رحمانى و عقل بسيط بايد گفت كه در صحف كريمهء اهل تحقيق محقّق است كه صادر نخستين ، نفس رحمانى است و آن اصل اصول و هيولاى عوالم غير متناهى و مادهء تعينات است و از آن به تجلى سارى و رقّ منشور و نور مرشوش نيز تعبير شده است . قلم اعلى يا عقل اول ، مخلوق اول است كه يكى از تعينات صادر نخستين است و مظهر اسم شريف مدبّر . « اول ما خلق الله القلم ، اول ما خلق الله العقل » و در خلق ، معنى تقدير مأخوذ است . در مصباح فيّومى است كه « اصل الخلق : التقدير ، يقال خلقت الأديم للسقاء إذا قدرت له » . يعنى چرم را براى مشك دوختن اندازه گرفتم .
نفس رحمانى را حقيقت محمدى نيز گويند زيرا نفس اعدل امزجه كه نفس مكتفيه است به حسب صعود و ارتقاى درجات و اعتلاى مقامات ، عديل صادر اول مىگردد .
هر چند از حيث بدو تكون و حدوث ، همچون ديگر نفوس عنصريه ، جسمانى است .
بلكه فراتر از عديل مذكور با وجود منبسط اتحاد وجودى مىيابد . در اين مقام ، جميع كلمات وجوديه شئون حقيقت او مىگردند . اين نفس كه وجود منبسط است چون اصل تعينات و كلمات وجوديه است وى را به لحاظ اصل بودن كه فاعل است ابو الأكوان گويند . كون به مبناى اهل تحقيق . چنانكه به لحاظ هيولاى تعينات وجوديه بودنش كه قابل است ام عالم امكان دانند و چون نفس مكتفيه در قوس صعود قابل اتحاد وجودى

532

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 532
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست