نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 465
وجود فرا گرفته است و همه را ايجاد نموده است . تضاد در عالم وجود اسماء مطلقا با يك ديگر متقابلند و طبيعت يكى از دو متقابل با طبيعت ديگرى ملايم نيست پس اگر چنانچه ملايمت طباع اسماء اعتبار شود نبايد عالم وجود يابد . زيرا طباع اسماء با يك ديگر متقابلند و هيچ اسمى خواهان اسم متقابلش نيست و حال اينكه اگر اسماء متقابله تحقق نيابند و نكاح سارى در ميان آنان جارى نباشد امساك فيض لازم آيد و اين بحث از شعب بحث تضاد است كه در كتب فلسفى بسيار ريشه دار است و اين حرف همان است كه آخوند در فصل چهارم و پنجم موقف هشتم الهيات اسفار آورده است كه : « لو لا التضاد ما صح حدوث الحادثات » و نيز « لو لا التضاد لما صح الكون و الفساد » . و جالبتر از اين هر دو جمله اينكه « لو لا التضاد ما صحّ دوام الفيض من المبدئ الجواد » . اما آن كه فرمود : حصول غرض در آن معتبر نيست جهتش اين است كه هر فاعلى كه فعل او معلل به غرض است ، فاعل بالقصد است . يعنى در فعل خود ، قاصد كمالى است كه فاقد آن است و به اعمال آن فعل واجد آن مىشود . پس چنين فاعلى به فعل خود مستكمل است و مستكمل محتاج است و حق جلّ و علا ، غنى بالذات است . در اين مطلب سقراط حكيم چنانكه در تاريخ الحكماى قفطى نقل شده است سخنى بلند دارد . از او سؤال مىشود سبب ايجاد عالم چيست ؟ گفت : « جود حق تعالى است » . گويا ملاى رومى به اين نكته نظر دارد كه مىگويد : < شعر > من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنم < / شعر > زيرا آن كس كه در كارش سود مىكند فاعل بالقصد است و مستكمل . و قد ذكرنا في الفتوحات أنّ الأثر لا يكون إلَّا للمعدوم لا للموجود ، و إن كان للموجود فبحكم المعدوم : ما در فتوحات گفتهايم كه اثر براى معدوم است نه براى موجود ( يعنى معدوم ، مؤثر است و مقصود معدوم مطلق نيست . بلكه مراد معدوم در خارج موجود در باطن است ) . و اگر چنانچه اثر براى موجود باشد ( يعنى موجودى مؤثر باشد ) از موجودى است كه در حكم معدوم است .
465
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 465