responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 450


بحثى در رضا به قضا و عدم رضا به مقضى قضا حكم كلى و علم عنايى ( علم فعلى ) حق تعالى است و علم عنايى حق در حقيقت خدايى نمودن اوست . در آن مرتبهء قضا اعطا به اعيان موجودات به حسب استعداد و سؤال ذاتى آنهاست كه مقام اقتضاى اسماء و صفات است و اسماء گوناگون را به يك معنى در بعضى از عوالم مثلا عالم شهادت مطلق تخاصم و تنازع است . عبد راضى به مقام قضا مىداند كه خدايى نمودن و رسيدن مظاهر اسماء به خواهششان مستلزم امورى است كه چون به نسبت درآيد ناگوار نمايد . به تعبير خواجه حافظ :
< شعر > در كارخانهء عشق از كفر ناگزير است آتش كه را بسوزد گر بو لهب نباشد < / شعر > در رضا به قضا ، عبد راضى مىداند كه هم گل بايد و هم خار . هم ابليس بايد و هم آدم ، هم هادى و هم مضل ، و هر يك به اقتضاى عين ثابت خود از مبدأ فياض ، عطا خواستند و به اقتضاى ذاتى خود در كارند . اسم مضل ، هادى نمىگردد . « گر جان بدهد سنگ سيه لعل نگردد » . اين معنا و مطلب قضاى الهى چنان است كه كسى مثلا به اقتضاى مقام سلطان ، عارف است كه وى را سپاه و سياست و انتقام و زندان و وعد و وعيد بايد ، و خداوند كه بايد خدايى كند علم عنايى او نظام احسن عالم را با همه اختلاف مظاهر اسماء چنين اقتضا مىكند . در اين مرحله عدم رضا به قضا كفر است . كه « من لم يصبر على بلائي و لم يرض بقضائي و لم يشكر على نعمائي فليخرج من تحت سمائي و ليأخذ ربّا سوائي » . در اين مقام قضا بينشى اين چنين دارد . امّا منافات ندارد كه با مقضى يعنى حكم شده موافق نباشد . مثلا هر چند در مقام قضا مقر و معترف است كه ابليس در نظام تكليف بايد بوده باشد ولى نمىخواهد ابليس باشد كه نافرمانى كند و در مقام مقضى ، كافر را ناخوش دارد . با اينكه مىداند در قضاى الهى كفر نيز وجود دارد . لذا شيخ گويد ما مخاطب نشديم كه رضا به مقضى داشته باشيم . يعنى ما مخاطب شده‌ايم كه رضاى به قضا داشته باشيم . ملاى رومى در اين مقام يعنى در بيان رضاى به قضا و عدم منافات آن با عدم رضا به مقضى در دفتر سوم مثنوى در توفيق ميان اين دو حديث : « الرضا بالكفر كفر » و « من لم يرض بقضائي . . . » گويد :
< شعر > دى سؤالى كرد سائل مر مرا ز ان كه عاشق بود او بر ماجرا گفت نكتهء الرضا بالكفر كفر اين پيمبر گفت و گفت اوست مهر باز فرمود او كه اندر هر قضا مر مسلمان را رضا بايد رضا < / شعر >

450

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 450
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست