responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 398


كه انسان كامل است ، بلكه با سليمان كه در همهء عوالم است ، اسلام آورد كه گفت : * ( لِلَّه رَبِّ الْعالَمِينَ ) * .
و أمّا التسخير الذي اختص به سليمان و فضّل به على غيره و جعله لله له من الملك الذي لا ينبغي لاحد من بعده فهو كونه عن أمره . فقال * ( فَسَخَّرْنا لَه الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِه ) * .
فما هو من كونه تسخيرا ، فإنّ الله يقول في حقّنا كلَّنا من غير تخصيص * ( وَسَخَّرَ لَكُمْ ما في السَّماواتِ وَما في الأَرْضِ جَمِيعاً مِنْه ) * و قد ذكر تسخير الرياح و النجوم و غير ذلك و لكن لا عن أمرنا بل عن أمر الله . فما اختصّ سليمان - إن عقلت - إلَّا بالأمر من غير جمعيّة و لا همّة ، بل بمجرد الأمر .
اما تسخيرى كه سليمان عليه السلام به آن اختصاص يافت و بر غير خود برترى يافت و براى او ملكى گردانيد كه براى احدى بعد از او سزاوار نباشد اين است كه شيء از امر [1] او حاصل مىشد و خداوند فرمود : * ( فَسَخَّرْنا لَه الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِه ) * ( ص : 36 ) ( يعنى به امر سليمان ) اين اختصاص به صرف تسخير بودن نيست . چه اينكه خداوند در حق همهء ما بدون تخصيص فرمود : * ( وَسَخَّرَ لَكُمْ ما في السَّماواتِ وَما في الأَرْضِ جَمِيعاً مِنْه ) * ( جاثيه : 13 ) و نيز تسخير بادها و ستارگان و جز آن را ذكر نمود ، و لكن اين تسخير از امر ما نيست بلكه از امر الله است . اما در سليمان « بامره » بود . پس اختصاص سليمان اين بود كه به مجرد امر لفظى و حرف صوتى أشياء مسخر او مىشدند بدون جمعيت فكرى و همت قلبى .
يعنى « العارف يخلق بهمته » و همچنين در تسخيرات و تصرفاتش به همت خود . اين حال خاصى است كه اختصاص به سليمان و غير او ندارد و فوق جمعيت و همت ، امر است * ( كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً من أَمْرِنا ) * ( شورى : 52 ) به مثل در تحصيل علوم ، آن كه بطىء است فكر است كه عقل نظرى است و آن كه سريع است حدس است كه انتقال دفعى است و در مكاشفات آن كه بطىء است ، سلوك است و آن كه سريع است جذبه است و در ايجاد و انشاء و إبداع آن كه بطىء است همت است و آن كه سريع است امر است و مراد از



[1] كه ان * ( يَقُولُ لَه كُنْ فَيَكُونُ و الَّا اگر همت باشد براى هر كسى ممكن است . همت جمع كردن انسان خويشتن را براى ايجاد و إبداع مىباشد كه در عين حال به زمان محتاج است . فوق همت ، امر است كه بدون جمعيت و همت كار انجام مىگيرد و فرقى در ايجاد أشياء ميان اين دو نيست ، النهايه همت به كندى و امر به صورت دفعى است .

398

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 398
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست