نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 310
اين ترقى مخصوص به طايفه اى دون طايفه اى نيست چه براى عارفان به بعضى از تجليات كه بعضى ديگر برايشان حاصل مىشود و چه براى محجوبان از مؤمنان و مشركان و كافران ، زيرا انكشاف غطا از آنان ، ترقى است و ظهور احكام اعمالشان ترقى است و شهود انواع تجليات هر چند كه حقيقت آن را ندانند ترقى است و حصولشان ( قرار گرفتنشان ) در برازخ جهنميه و جنانيه نيز ترقى است . زيرا به كمال ذاتىشان مىرسند و ارتفاع عذاب از آنان بعد از انتقام منتقم از ايشان ترقى است و شفاعت شافعان براى آنان ترقى است . [1] در اين مقام بايد بحث كرد كه با انقطاع عمل آدمى و قطع از ماده ترقيات چگونه است و انتقام منتقم و خلود در بهشت و جهنم چگونه خواهد بود . و من اعجب الأمور أنّه في الترقّي دائما و لا يشعر بذلك للطافة الحجاب ورقته و تشابه الصور مثل قوله تعالى * ( وَأُتُوا به مُتَشابِهاً ) * و ليس هو الواحد عين الآخر فإنّ الشبيهين عند العارف من حيث انهما شبيهان ، غيران . و امر بسيار عجيب اينكه انسان دائما در ترقى است و مشعر بدان نيست . اين از جهت لطافت و رقت حجاب و تشابه صور است . مثل قول خداوند * ( وَأُتُوا به مُتَشابِهاً ) * ( بقره : 25 ) و هيچ يك از اين حجابها عين حجاب ديگر نيست ( يعنى اين صورت عين صورت ديگر نيست زيرا كه دو شبيه غير همند ( و نمىشود كه شيء واحد شبيه خودش باشد چون دوئيت نيست ) . و صاحب التحقيق يرى الكثرة في الواحد كما يعلم أنّ مدلول الأسماء الإلهية ، و إن اختلفت حقائقها و كثرت ، أنّها عين واحدة ، فهذه كثرة معقولة في واحد العين . فتكون في التجلي كثرة مشهودة في عين واحدة كما أنّ الهيولى تؤخذ في حدّ كلّ صورة ، و هي مع كثرة الصور و اختلافها ترجع في الحقيقة الى جوهر واحد هو هيولاها . صاحب تحقيق ، كثرت را در واحد مىبيند چنانكه مىداند مدلول اسماء الهيه هر چند كه حقايق آنها مختلف است در عين واحد جمع است و آن واحد حقيقى است كه وجود مطلق است و ظاهر به صور كثرت . چنانكه هيولى يعنى هيولاى كلىيى كه صور جميع