نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 741
إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)
سراييدن [1] مىگيرد ، پس حكم تناسب و وحدت و عدالتى كه در آن نغمات و غنا موجود است ، أرواح و اسرار را از عالم وحدت و بساطت كه اصل ايشان است ، ياد مىدهد ، تا هر سرى در حالت غلبهء وجد و حيرت در آن وحدت و عدالت نغمهها و تذكَّر از اصل و منشأ وحدانى خودش به سوى غايت خودش ، از عالم وحدت و بساطت ترقّى مىكند . و از اين عالم تركيب و انحراف و كثرت ، اعراض مىنمايد ، من در اين جمله ، تفرج و تماشا مىكنم در آثار صنع و فعل يگانهء خودم كه مطربان و طربنا كان و مغنّيان و صاحب وجدان ، همه عين آن آثارند و اين جمله افعال و احوال را از نظر تطريب و طرب و غنا و سماع و مغنّى و سامع و واجد و غيرها ، صور و تنوّعات ظهور حقيقت جمعيّت خودم مىبينم و در آن نزهت مىكنم ، تنزيه كننده مر اين حقيقت جمعيت ذات خودم را ، و وحدتى را كه در نفس و مزاج من بعد از كثرت حاصل آمده است به حكم عدالت حقيقى ، كه ألفت عبارت از اين وحدت حاصل بعد الكثرة است ، از آن كه در اين جمعيّت و الفت هيچ شرك غير و غيريّتى را من حيث الذات أو الوصف أو الحال أو الفعل اصلا گنجاييى تواند بود [2] ، بلكه هر چه رقم هستى و نيستى بر وى توان كشيد از كفر و دين و امر و نهى و خير و شرّ و نفع و ضرّ و غير آن ، مبدأ و منشأ آن اين حضرت جمعيّت من است و همه تنوعات ظهور اويند ، اما دين و جملهء خيرات و مأمورات ، صور و احكام هدايت و اسم هادى اين حضرت من است متعلق به قبضهء يمين او ، و كفر و همه شرور و منهيّات ، صور و احكام إضلال و اسم قهّار همين حضرت است متعلَّق به قبضهء شمال او ، و من از حيثيّت اين جمعيت در اين جملهء صور و احكام حقيقت و ذات خودم نزهت و تماشا كننده و اين حضرت را از آن كه غير و غيريّت را در او
[1] لطيف و رقيق دلكش . . . لا يخفى لطفه . [2] گنجاييى نتواند بود - م .
741
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 741