مجالى باشد ، تنزيه و تقديس كننده .
< شعر > فبي مجلس الأذكار سمع مطالع ولي حانة الخمّار عين طليعتي [1] < / شعر > پس به واسطهء مدد و سرايت هدايت من ، آن چه از اين صورت تفصيلى من مطالع و مشاهد اين حضرت جمعيت من است ، چون هر نبيى يا وليّى ، هر مجلس ذكرى از جوامع و مساجد و صوامع و غيرها سمع او است تا به وساطت آن مجلس ذكر ، در عين مشاهده و مطالعهء آيات كبراى من ، سماع نام و كلام من مىكند ، چه هر ذاكرى زبان من است و كمالى كه در جمع است ميان [2] مشاهده و كلام ، او را در آن حال حاصل مىآيد و باز از براى من و اظهار صور و احكام صفت قهر و إضلال من ، آن چه از اين صورت تفصيلى من ، طليعهء لشكر قهر و اغوا است ، چون ابليس و قومش ، هر دكان خمر فروشى جاسوس او است ، كه او را از كسانى كه قدم مخالفت و موافقت او مىسپرند ، خبر مىكند و در آن اسر و قيد ، فاسقان و عاصيانش ، مدد مىدهد .
وجهى ديگر آن است كه : به واسطهء نور هدايت من ، اهل مجلس اذكار كه بعضى از اجزاى صورت تفصيلى منند ، گوش شنونده و قبول كنندهء هدايت و دعوت مطالعه كنندگان و مشاهده نمايندگان حضرت منند از انبيا و اوليا ، كه كمال و تمام شهود ايشان ، به آن سماع و قبول قوم ، متعلَّق است ، چه هر نبيى و وليّى را به حسب هر متابعى ، سيرى است در تفاصيل حقيقت خودش ، و شهودى مر تفاصيل و جزئيّات هر اسمى كلى را كه اثر آن اسم و حكم او ، بر آن نبىّ يا ولى ، غالبتر است و تا سماع و اجابت قوم نباشد ، شهود آن صور تفاصيل و جزئيّاتش ، ميسّر نشود و باز اهل خانهء خمّار كه هم بعضى از اجزاى صورت

[1] في بعض النسخ : فبي مجلس الأذكار سمع مطالع . . . يعنى بميامين حضرت جمع الجمع كه مورد أضداد و محل تعانق اطراف متباينات است محافل ذكر در صومعه قدس مسامع مطالعه كنندگان الواح حقايق است .
[2] ميان مشاهده و مطالعه ، او را . . . م .

742