نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 730
حقيقت انسانيّت در صور تفاصيلش كه حقايق عالم است براى كمال ظهور كه محبوب اول بود در سير و نزول آمد تا رسيدن به اين صورت عنصرى انسانى كه صورت اجمالى حقيقى آن حقيقت انسانيت است ، و آيينهء جمعيّت و كمال ظهور آن تجلى تماما حقيقت وحدانى آن ميل و محبت با آن تجلَّى همراه بود و در باطن او پنهان ، و چون آن تجلَّى وحدانى بود ، محل و آيينهء ظهورش در اين نزول هم امرى وحدانى مىبايست ، و در اين مراتب بل عالم تركيب و كثرت ، اثرى و سايه اى و صورتى از حقيقت وحدت ، جز عدالت و اعتدال كه موحّد كثرت است نبود ، لا جرم آيينهء ظهور آن تجلى در هر مرتبه اى جز امرى معتدل نمىبود تا در عالم معانى و أرواح ، آيينهء او حقيقت وسطيّت و عدالت امكان هر ممكنى بود بين جهة الوجوب [1] وجهة المحال . و اما در عالم مثال و حس مظهرش جز مزاجى معتدل نمىبود از طبيعت و عناصر و مولَّدات ، و ميزان اين جمله مراتب اعتدالات ، عرض اعتدال انسانى است كه در حاقّ وسط افتاده است ، و صورت وحدت و عدالت آن برزخيّت اول و ثانى است ، و چون آن تجلى في نزوله در جملهء اين مراتب ظاهر شد ، و به صور تفصيلى و اجمالى انسانى متلبّس گشت ، احكام كثرت تعيّنات و نسب و اضافات كه از مقتضيات أجزأ و اطراف و آثار انحراف است ، گرد او درآمدند و هر حكمى از آن احكام به صورت املى و امنيّتى و طلب لذتى و شهوتى ، از او سر بر زدن گرفتند و خواستند كه حكم وحدت و بساطت و صورت جمعيّت و عدالتش را به اوصاف كثرت و تركيب و احكام انحرافات ، مغلوب و مقهور گردانيد كه فرمان شجره و هبوط از جنّت صورت و اثرى از آن غلبه و قهر بود ، پس آن محبت وحدانى كه رابطه [2] واسطه است و در باطن آن تجلَّى پنهان ، چنان اقتضا كرد كه
[1] الوجوه و جهة المحال - م - . [2] رابطه و وساطه است - خ - .
730
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 730