نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 716
مذكور تقرير مطابقت اين بازى خيالباز است با صور و اجزاى صورت تفصيلى من ، و اما اين مطابقت به نسبت با صورت اجمالى ، بعد از اين گفته شود . < شعر > قرنت بجدّي لهو ذاك مقرّبا لفهمك غايات المرامي البعيدة [1] < / شعر > يار كردم با جدّ اعتبارى حال خودم مر بازى آن خيالباز را نزديك گرداننده به فهم تو ، تا غايات مقاصد بزرگ را كه سخت دور است از افهام خلايق و آن غايات توحيد است و مراتب او . < شعر > و يجمعنا في المظهرين تشابه و ليست لحالي حاله بشبيهة < / شعر > و جمع مىكند مرا و آن خيالباز را در اين دو مظهر و صورت نمايش ستاره و صورتها از پس او مشابهة مايى من حيث وحدة الفعل لا غير ، زيرا كه آن اشكال و ستارهء خيالباز هر يك غير ذات و صفات اويند ، و اما اين حال مرا كه وحدت است بالذات و الصفة و الفعل ، جملة و تفصيلا ، هيچ حالى مشابه نتواند بود بر مقتضاى حكم * ( لَيْسَ كَمِثْلِه شَيْءٌ ) * [2] فافهم - و الله المرشد . < شعر > فاشكاله كانت مظاهر فعله بستر تلاشت إذ تجلَّى و ولَّت [3] < / شعر > پس آن صورتهاى خيالباز ، به حركاتها و سكناتها ، آيينههاى فعل وحدانى اويند ، به واسطهء آن پرده و ستاره كه نصب كرده است ، كه چون ذات آن خيالباز حقيقت خود را پيدا كند و از پس آن پرده بيرون آيد ، آن همه صورتها متلاشى شوند ، و از آن ظهور خودشان به آن جمله حركات و سكنات روى گردانند ، تا همه مضاف به خيالباز شود . < شعر > و كانت له بالفعل نفسي شبيهة و حسّي كالأشكال و اللَّبس سترتي < / شعر > و نفس يگانهء من به وحدت فعل مانند آن خيالباز بود كه ديدن و شنيدن و گفتن
[1] قرنت به حدى . . . باز كردم با حدّ اعتبار . . . مر آن بازى . . . [2] الشورى ( 42 ) آيهء 11 . [3] الستر واحد الستور ، و الستور تختص بالهياكل كل البدنية و الصياصي الانسانية المرخاة بين الحق و الخلق .
716
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 716