responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 713


حقيقت ، حينئذ فاعل و ظاهر ، جز حق و وجود يگانهء او را نبينى ، و اين صور و اشكال موجودات را مع قطع النظر عن الوجود المظهر لها ، حقايقى يابى مظلم و عدم لذاتها ، هيچ حكمى و وصفى و اثرى و نعتى و علمى ، به ايشان مضاف و قايم نى ، جز آن كه آيينه‌ها و محلهاى ظهور افعال و احوال و آثار اين وجود يگانهء حقّند و مظاهر تنوعات ظهور و تعيّنات نور او .
و اين مثال را مطابقت با تجلى اسم ظاهر بيش نيست ، چه در تجلى اسم باطن عند كشف الستارة ، صور ثابت باشند نه متلاشى ، لكن كثرت مضاف به حق نماند و وحدت وجود كه آيينهء كثرت شئون و حقايق است ، حينئذ پنهان مىشود ، زيرا كه عند تمام انطباع الصورة روى آيينه ناپيدا مىشود ، چنان كه بيتى گفته شده است : ( رباعيه ) < شعر > چون طلعت خورشيد تو تابان گردد از سايهء خود دلم گريزان گردد زيرا كه چو آيينه ز صورت پر شد ناچار رخ آيينه پنهان گردد < / شعر > و اما در تجلَّى جمع و احديّت جمع وحدت وجود ظاهر و كثرت شئون باطن معا معا ثابت ديده شود .
< شعر > و حقّقت عند الكشف انّ بنوره اهتديت إلى أفعاله في الدّجنة < / شعر > الدجنة بضم الجيم و الدال المهملة : ظلمة الغيم المطَّبق المظلم الذي ليس فيه مطر ، فكنى به عن الظلمة نفسها .
و به تحقيق معلوم كنى و باور دارى در وقت گشادن آن پرده و ستاره كه تو و آن جمله صورتها در تاريكى عظيم بوده‌ايد [1] و هم به نور آن خيالباز به آن افعال و تنوعات ظهور آن افعال وى راه برديد [2] ، هم چنين به حقيقت كار و وحدت افعال و اسرار ، جز به نور تجلَّيى از تجلَّيات وجودى به صورت و صفت « كنت سمعه



[1] بوده ايت .
[2] برده ايت .

713

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 713
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست