نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 666
كه از صاحب اين اصل و مقام و حقيقت ، منقول است ، كه حق او را گفت : « لولاك لما خلقت الكون » ، و هيچ عهدى و ميثاقى نيز كه لاحق حكم مبدئيّت و ايجاد عالم بود ، از حضرت عرض معلومات و تعيّن و تميّز هر معلومى ، و أخذ عهد با هر يك ، عند طلبة الوجود بلسان استعداده ، كه امانت وجود را بىهيچ تصرّفى و تغييرى و اضافت نقصى به وى ، باز به حضرت سپارد [1] ، تا ميثاق * ( أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ ) * [2] ، كه صورت آن ميثاق علمى مذكور است ، و ما بينهما من المواطن الميثاقيّة ، هيچ نبودى ، زيرا كه تحقق اين همه بر حكم مبدئيّت و ظهور او مترتّب است ، و چون من و اين حقيقت من نبودى ، حكم مبدئيّت نبودى و حينئذ ، هيچ عهدى از اين عهود نيز نبودى . < شعر > فلا حيّ الا عن حياتي حياته و طوع مرادي كلّ نفس مريدة < / شعر > پس هيچ زنده اى نيست در هيچ مرتبه اى از مراتب معانى و مثال و حس و افلاك و عناصر و مولَّدات ، كه او را به خود يا موجد خود يا غيرى احساس مايى باشد و ان قل أو كثر ، الا كه آن حيات و احساس او اثرى و نمودارى و حصّه اى باشد از حيات و احساس من اولا ، به حقيقت خودم و كمالات ذاتى و اسمايى خودم به آن تجلى اول مذكور كه اول ، در مرتبهء معانى آن اثر احساس مذكور از هر حقيقتى ممكن به صورت استعداد او از او سر بر زد و بعد از آن ، آن اثر با آن حقيقت همراه شد در مرور و ظهورش در جملهء مراتب ، و اداى وظيفهء تسبيح * ( وَإِنْ من شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِه ) * [3] جملهء حقايق در همگى مراتب ، به آن اثر حيات من كه در ايشان سارى است مىتوانند كرد ، و هم چنين اثر سرايت آن حركت حبّى من است در هر حقيقتى در جملهء مراتب كه ارادت خير و شرّ از هر نفسى خواهنده ،
[1] باز به حضرت سپارند . [2] الأعراف ( 7 ) آيهء 172 . [3] الإسراء ( 17 ) آيهء 44 .
666
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 666