نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 656
و قرب ايشان به حضرت وى - صلَّى الله عليه و سلَّم - به طريق معنى ثابت است ، هم چنان كه آرزومندى و اشتياق وى به سوى اين اولياى كامل الايمان و المتابعة از راه صورت است ، پس عجبدار از حضورى كه عين غيب است . قوله : له و لهم ، اى : إليه و إليهم . يعنى : چون قرب منبئ است از حضور و اشتياق مؤذن به غيبت ، پس شخصى واحد [1] هم حاضر و هم غايب نباشد ، الا از عجايب . و اما اشتياق اين جا به معنى شوق است ، و شرف اين اوليا به آن قرب اخوّت اثر سرايت و ظهور حكم آن جمعيّت حقيقى است به حكم كمال متابعت و تحقّق اوليا به صفات و اخلاق او - صلَّى الله عليه و سلَّم - در ايشان ، و چون به كمال اطلاع آن اثر و حكم جمعيت خود را به واسطهء مناسبت ايشان با او به كمال متابعت در ايشان مشاهدت فرمود ، و در صور ايشان سارى يافت ، لا جرم باعث شوقى از او به سوى ايشان سر بر زد ، شوق الكلّ إلى اجزائه ، و ميل الجمل إلى صور تفاصيله . و از آن عبارت : « وا شوقاه إلى لقاء اخواني » آمد . تا اين جا تقرير أبيات به لسان تفرقه و متابعت مصطفى بود - صلَّى الله عليه و سلَّم - و بعد از اين باز به زبان جمع محمدى - صلَّى الله عليه و سلَّم [1] - تقرير مىكند كه ، متقدّمان از انبيا و متأخّران از اولياى صاحب دعوت ، همه به من و اسم من كه صاحب اين مقام جمعم ، دعوت كردند [2] .
[1] صلوات الله و سلامه عليه م . < شعر > هرگز حديث شاهد و غائب شنيده اى من در ميان جمع ، دلم جاى ديگر است < / شعر > [2] و لا يبعد كه اين به لسان خاتم ولايت محمديه باشد ، از باب آن كه ختم ولايت محمديه منبع و معدن أخذ علوم و معارف و حقايق واصله به اوليا و انبياست ، لذا در فصوص فرموده است : جميع انبيا از باطن مقام خاتم ولايت محمديه أخذ معارف نمودهاند و از فيض او امداد به موجودات مىرسد ، لذا از حقيقت علوى به حسب باطن ولايت به سرّ الأنبياء و الأولياء و سيد العالم و سرّ العالمين تعبير نموده است : < شعر > « سرّ دو جهان جمله ز پيدا و ز پنهان شمس الحق تبريز كه بنمود على بود « < / شعر > [1] يك شخص واحد - خ - .
656
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 656