نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 611
إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)
آن تجلى اول است كه پيش از آن كه اين صورت عنصرى او متعيّن شدى در اين نشأت حسّى ، و اين دل پاك او مهيّا و مستعدّ قبول آن تجلى اول ذاتى گشتى ، بلكه پيش از ظهور حكم مبدئيّت و تعيّن و تحقق عالم و آدم ، آن تجلى اول در حقيقت او كه برزخ بود ، ميان احديّت و واحديّت ذات متعين شد ، و ذات مر نفس خود را ، به آن تجلى دريافت و كمال ذاتى و اسمايى خودش را به آن تجلَّى ادراك كرد ، و مطلع آن مفاتيح در عالم غيب ، آن گاه آن تجلى شد تا اكنون كه عين آن تجلى در اين دل پاك او ، متجلى گشت و او آثار نعم ذات خود را كه عين تجليات ذاتى است ، از آن تجلى اول منتشى شد بر خود متجدّد يافت . حينئذ مىگويد : كه اكنون مطلع آن مفاتيح ، آن چيزى است ، يعنى آن تجلى اول از نعم تجلَّيات كه از ذات من ، ظهورش بر من و در دل من متجدّد شده است ، به واسطهء تجدّد محلَّش كه اين دل من است ، پس اكنون آن مفاتيح در عالم غيب از دل من و آن چه از نعم تجليات در او مىيابم طلوع مىكنند ، و آن مفاتيح به آن [1] نعم تجلَّيات ذاتى كه در دل منند ، اكنون به صورت مژده وران تكلَّم به جوامع كلم ، پيدا مىآيند ، يعنى چون آن تجليات منبع جمعيّتند ، لا جرم علومى غيبى كه از ايشان صادر شده ، به صورت كلام ظاهر مىشود حكم آن جمعيّت حقيقى در ايشان سارى مىباشد ، پس اين متكلَّم را مژده مىدهند كه هر سخنى كه تو بگويى ، كلَّى و جامع معانى بسيار باشد . پس ايشان حينئذ بشاير اقرار ، اعنى تكلَّم باشند و ديگر ، بصاير عبرت باشند ، يعنى آلات رؤيت و اعتبار اين كامل شوند مر حقيقت جمعيّت ذات و سرايت او را در هر ذره اى از ذرات موجودات عالم أعلى و أسفل ، و ديگر سراير آثار باشند ، يعنى هر اثرى از قول و فعل كه در عالم ظاهر شود ، اين تجليات از باطن آن اثر بر اين كامل ، به صورت حقيّت و حسن آن اثر پيدا شوند و ممدّ او باشند در متابعت