نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 581
إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)
به اين تعريف كننده ، اما بعد از اين تعريف ، مناجات مثنى مىشود ، يكى مضاف به اين تعريف كننده و دوم مضاف به آن تعريف كرده شده ، پس از اين جهت ، اكنون اين اسماى مثانى مناجات آمدند . و ديگر اين اسما از اين حيثيّت تعريف معانيىاند كه صورت نباهت ، أعنى شرف و بزرگى اين تعريف كننده و تعريف كرده شده به ايشان قائم است ، اما بزرگى تعريف كننده به وجود بخشى بالاصالة و الدلالة ، و اما نباهت آن ديگر به علم و تأثير به اين اسما . پس چنان كه ثبات و بقاى هر صورتى به معنى او است ، هم چنين قيام نباهت ايشان و قيام ظهور آن نباهت به اين اسما است ، و ديگر اين اسما از اين حيثيّت محال لغز و سخن پوشيده گفتند ، زيرا كه چون بيان كرديم كه اين اسما هر چند در هيئات مختلف ، ظاهر مىشوند ، اما خواصّ و تأثيرات و عجايب و غرايب ايشان بر صور و حروف و تراكيبى مخصوص موقوف است ، لا جرم هر گاه كه اين نبىّ يا ولى تعريف كننده يا اين طالب ساير تعريف كرده شده در آن خواص و عجايب بيانى كند ، آن بيان و تكلَّم جز به آن صور و تراكيب نتواند بود كه جز ايشان كسى محالّ لغز و أحجيّه گفتن ايشان باشند ، و اصل اين محاجات آن است كه امير المؤمنين عمر - رضى الله عنه - روايت مىكند كه وقتها بودى كه من به حضرت رسالت در آمدمى ، و ايشان - صلَّى الله عليه و سلَّم - با ابو بكر سخنى مىگفتى و من خود را در ميان ايشان همچو مردى طمطمانى مىديدم ، أعنى اعجمى كه از فهم و فصاحت ، هيچ خبر ندارد و شكّ نيست كه آن كلام ايشان به لغت عرب مىبود ، اما چون به آن تراكيب و صور مخصوص ، ادا مىرفت ، لا جرم فهم عمر با آن كه عرب عربا بود ، از آن قاصر مىآمد و ديگر اين اسما از اين حيثيّت تعريف اصول بناى تحقق اين طالب ساير آمدند به مقام ولايت و منادى وصول به مقام تمكَّن از آن تصريف و تصرّف كه پيش از اين گفته شد . < شعر > و تشريفها من صادق العزم باطنا انابة نفس بالشّهود رضيّة [1] < / شعر >