نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 579
اين نبىّ يا ولىّ متمكَّن شيخ مرشد به صورت تصريف و تصرّف ظاهر نشدند ، چنان كه در اول كار تحقّق به اول مقام ولايت ، ظاهر مىشدند ، لا جرم اكنون از اين صاحب مقام دعوت و توقيف به صورت متمّمات و مصحّحات مقام او از او سر بر مىزنند به چهار صورت ، اول از مقام إحسان به صورت علوم حقيقت كه جواهر علوم است ، ظاهر مىشوند و آن تعريف ذات و اسما و صفات مدعو اليه است كه اعزّ و اشرف علوم و معارف است ، اما از نبىّ به صورت آيات قرآن و احاديث الهى سر بر مىزنند ، چون * ( قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ ) * و آية الكرسي و امثال ايشان و چون حديث « كنت كنزا مخفيّا » و اشباه آن . و اما از ولىّ متمكَّن و شيخ مرشد ، به صورت معارف الهى و علوم حقيقت ، پيدا آمدند ، همچون معارفى كه در اين قصيده از علم ذات و صفات و اسماى حضرت حقّ مبنىاند [1] . و دوم از مقام ايمان به صورت علوم طريقت كه تهذيب اخلاق است و موجب وصلت به حضرت مدعو اليه پيدا گشتند . و سوم از مقام اسلام به صورت ظاهر علوم شريعت و علوم هيئات و حركات و سكنات بدنى كه به مراعات حكم عدالت ، در ايشان موجب كمال اتّصالى مىشوند كما قال - عليه السلام - : « و لا يزال العبد يتقرّب إليّ بالنوافل حتى احبّه » الحديث . و چهارم از جملهء اين مقامات به صورت قهر صولت نفس و شيطان پيدا مىآيند ، اما قهر صولت نفس در آهنگ او به سوى تصرّفى از آن تصرّفات ، و اما قهر صولت شيطان از آن كه مانع و حايل شود در هر مقامى ميان او و توجّهى از توجّهات خاصّش به سوى حضرت محبوبش ، چنان كه آن حديث صحيح به قهر اين هر دو صولت ، ناطق است ، قال - صلَّى الله عليه و سلَّم - : « إنّ عفريتا من الجنّ تفلَّت البارحة ليقطع عليّ صلاتي فأمكنني الله منه فأخذته فأردت أن أربطه إلى سارية من
[1] از علم ذات و صفات و اسماى حضرت حق منبئاند - منبئند - خ ل - .
579
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 579