نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 543
از جهت آن كه همگى حس و قواى حسّى من ، از شراب محاسن بىغايت او مست ، و افكار و بىخبر و بىكار بودند ، و هيچ گونه مرا در طلب حقيقت خودم مزاحمت نمىنمودند ، و از آنم مشغول نمىكردند . لا جرم كار من با حقيقت خودم افتاده بود و در او از حيرت ، متردد و متحيّر مىبودم كه من كيم ؟ و موجب آن ترددم آن مىبود كه حقيقت آن حيرت كه از هيبت جمال بىنهايت حضرت معشوق بر من مستولى شده بود ، وقتى حكم مقام حجابيّت را غلبه مىداد تا در آن مقام ، نفس خودم را بر حضرت معشوق دليل مىديدم ، در مرتبهء علم اليقين و در اين مرتبه به حكم « من عرف نفسه فقد عرف ربّه » بارى به طريق معرفت مثل حديث « إن الله خلق آدم على صورته » را ياد [1] مىآورد ، تا از حيات و علم و ارادت و قدرت نفس خودم ، بر حيات و علم و ارادت و قدرت او استدلال مىكردم . و بارى ديگر به حكم * ( لَيْسَ كَمِثْلِه شَيْءٌ ) * [2] عجز و نقص و حدوث و امكان نفس خودم را بر قدرت و كمال و قدم و وجوب او دليل مىيافتم به طريق معرفت ضدّ - و وقتى ديگر حكم آن حيرت مذكور مرا در مقام كشف و عالم جبروت ، مىانداخت تا از مرتبهء علم اليقين به مرتبهء عين اليقين ، سفر مىكردم ، و در آن مرتبه نفس و حقيقت خودم را آيينه و مظهر اسما و صفات حضرت معشوق مىديدم ، و ظهور سمع و بصر و يد حضرت معشوق را در آيينهء نفس و حقيقت خودم مشاهده مىكردم ، و گاهى ديگر ، اثر همان حيرت مرا به حضرت جمع ، حاضر مىگردانيد ، تا به مرتبهء حقّ اليقين مىرسيدم ، و آن جا حقيقت خود را عين آن حضرت مىديدم ، و مغايرت مرتفع مىيافتم . پس چون به حسب اين سه حال و سه مقام و سه مرتبه ، حكم حقيقت من
[1] را به ياد من مىآورد با آن حيات و . . . م . [2] الشورى ( 42 ) آيهء 11 .
543
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 543