نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 535
در اين قطبيّت خودم در مقام احديّت جمع واقعم ، و هيچ قطبى از اقطاب سه گانه ، پيش از من در اين مقام نبوده است ، تا من خلف او شوم ، چنان كه از مقام بدليّت اوتاد اربعه ، به ترتيب به مقام سه گانه آمده باشم ، و از آن جا به قطبيّت رسيده ، بلكه من به اين مقام قطبيّت به كمال قابليّت رسيدهام ، نه به خلاف قطبى ديگر ، و آن جمله اقطاب پيشينه ، نوّاب و خلفاى من بودهاند در تعمير مراتب و تفصيل و تدبير مواهب . يحتمل كه اين تقرير به لسان محمدى - صلَّى الله عليه و سلَّم - باشد ، و يحتمل كه بيان وراثت حقيقى او كند ، و الله المرشد . < شعر > فلا تعد خطى المستقيم فان في الزّوايا خبايا فانتهز خير فرصة < / شعر > پس تو كه متابع و مسترشد منى ، بر مقتضاى * ( وَأَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً ، فَاتَّبِعُوه وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِه ) * [1] هيچ از خط مستقيم شريعت و طريقت قويم كه من بر آن رفتهام ، و به اين مقام اعلى تحقق يافته در مگذر كه اگر از اين راه راست من اندكى تجاوز كنى ، در سبل منحرف و طرق مختلف افتى ، كه آن جا در هر زاويه هاويه اى از ظنون و تخيّلات شيطانى و شبه و تسويلات نفسانى پنهان است ، و هر يك از آن مسالك تو را در مهالك حجاب و حرمان و عذاب و هجران آشفته و سرگردان گرداند ، پس تو كه مسترشدى اين بهترين فرصتى از صحبت و ملازمت من كه تو را دست داده است ، غنيمت عظيم شمر و خطوه اى از متابعت من در مگذر ، تا از اين مشاهده و موارد مقام جمع من حظَّى به تو برسد ، و اثرى به تو پيوندد . < شعر > فعنّي بدا في الذرّ في الولا ولي لبان ثديّ الجمع منّي درّت [2] < / شعر > چه اين ميل و ارادت و ولاى تو به سوى من اثر ايتلافى است كه در نشأت