نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 461
إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)
و تعيّن و لا تعيّن ، همه عين يك ديگر و عين ذات بودندى ، بى تفرقه و تميّزى . < شعر > هما معنا في باطن الجمع واحد و أربعة في ظاهر الفرق عدّت < / شعر > اين دو چيز ، أعنى كثرت و وحدت با علم و وجود كه لاحى و واشىاند ، با حضرت معشوق بإطلاقها ، و من به تميّز و تعيّن من در باطن مقام جمع ، أعنى احديّت جمع يكى بيش نبوديم ، و در ظاهر تفرقهء عالم و وجود وى ، چهار چيز شمرده شديم : حضرت معشوق ، و من به حكم تميّز من در مراتب ، و واشى ، كه صورت وجود و وحدت است ، و لاحى ، كه صورت علم و كثرت معلومات اوست . < شعر > و انّي و ايّاها لذات و من وشى بها و ثنى عنها صفات تبدّت [1] < / شعر > و من و حضرت معشوق به حقيقت ، يك ذاتيم مطلق و متعيّن ، و آن كس كه وشايت كرد به حضرت معشوق ، أعنى واشى ، كه صورت وحدت وجود است ، و آن كس نيز كه به ملامت من از حضرت او روى گردانيد ، أعنى ، لاحى كه صورت كثرت معلومات علم است ، هر دو صفات آن ذات يگانهاند از وى پيدا شده ، چه وحدت وجود و كثرت علم به معلومات او ، هر دو صفت ذاتند من حيث الإطلاق و التعيّن . < شعر > فذا مظهر للرّوح هاد لأفقها شهودا غدا في صيغة معنويّة [2] < / شعر > پس آن كه واشى و وحدت وجود است ، ظاهر كننده و محلّ ظهور روح اعظم محمّدى ، أعنى قلم اعلاست ، و حكم وحدت و بساطت بر او غالب است ، و ليكن از آن جهت كه به موجدش متوجّه است ، و شهود حقايق اسماى او را متعرّض ، تا اين وحدت وجود مر اين شهود روح را ، راه نماينده و برنده بود به سوى غايت روح ، كه آن غايت اسماى ذات است - به حكم مناسبت حقيقت
[1] ثنى عنها : صرف عنها . تبدّت : ظهرت . [2] في بعض النّسخ : « شهودا ، بدا . . . » بدل - غدا - .
461
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 461